شکسته حرمت این مرد، می شود نروی؟

 


ستون قامت این مرد، می شود نروی؟

خمیده_قامت من ای هلال شب هایم
بمان به رویت این مرد، می شود نروی؟

درون چشم تو آرامشم خلاصه شده
خیال راحت این مرد، می شود نروی؟

از اجتماع که طردم مگر نمی دانی
انیس خلوت این مرد، می شود نروی؟

سلام های مرا غیر تو که پاسخ نیست
تو را به غربت این مرد، می شود نروی؟

هوای پر زدن از خانه را چرا داری؟
همای بهجت این مرد، می شود نروی؟

ببین که پای تضرع به چشم من وا شد
تمام صحبت این مرد :می شود نروی؟

مجموعه نمایشگاهی آمریکا در کلام امام خامنه ای

اامکان ارسال متن، صوت وتصویر رونمایی از نرم افزار پیام رسان فارسی «فانوس»

باامکان ارسال متن، صوت وتصویر رونمایی از نرم افزار پیام رسان فارسی «فانوس» + لینک دانلود به طور کلی نرم افزار موبایلی پیام رسان فانوس توانایی ارسال پیام های متنی و همچنین فایل های صوتی و تصویری و فیلم را دارد که برای ارتباطی کاملا ایرانی-اسلامی آماده و به بهره برداری رسیده است. دوشنبه, 7 ارديبهشت, 1394 - 10:29 رونمایی از نرم افزار پیام رسان فارسی «فانوس» + لینک دانلود به گزارش عمارنامه، نرم افزار موبایلی پیام رسان فانوس توسط نیروهای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی راه اندازی شد. نرم افزار موبایلی پیام رسان فانوس دارای مشخصات به روزی است که قابلیت نصب در هر نوع گوشی موبایل دارای نرم افزار اندروید است که علاقمندان مي توانند با نصب این نرم افزار پیام ها و فایل های صوتی و تصویری خود را در معرض نمایش همگان قرار دهند. به طور کلی نرم افزار موبایلی پیام رسان فانوس توانایی ارسال پیام های متنی و همچنین فایل های صوتی و تصویری و فیلم را دارد که برای ارتباطی کاملا ایرانی-اسلامی آماده و به بهره برداری رسیده است.

از دیگر خصوصیات این نرم افزار می توان به طراحی کاربر پسند و همچنین حریم خصوصی آن اشاره کرد.به طور کلی بیشتر نرم افزارهای موبایلی که در دسترس همگان است از سرورهای خارجی استفاده می کنند،این در حالی است که نرم افزار فانوس بر روی سروری داخلی در حال خدمات دهی است.البته نمی توان از طراحی بومی و برچسب های ایرانی-اسلامی آن به راحتی عبور کرد که این نشان دهنده رشد سطح علمی جوانان این مرز و بوم در حوزه فناوری اطلاعات است.

 

اصلاً حسين جنس غمش فرق مي کند

 

اصلاً حسين جنس غمش فرق مي کند
اين راه عشق پيچ و خمش فرق مي کند
 
اينجا گدا هميشه طلبکار مي شود
اينجا که آمدي کرمش فرق مي کند
 
شاعر شدم براي سرودن برايشان
اين خانواده، محتشمش فرق مي کند
 
“صد مرده زنده مي شود از ذکر يا حسين”
عيساي خانواده دمش فرق مي کند
 
از نوع ويژگي دعا زير قبه اش
معلوم مي شود حرمش فرق مي کند
 
تنها نه اينکه جنس غمش جنس ماتمش
حتي سياهي علمش فرق مي کند
 
با پاي نيزه روي زمين راه ميرود
خورشيد کاروان قدمش فرق مي کند
 
من از "حسينُ منّي" پيغمبر خدا
فهميده ام حسين همش فرق مي کند
 
 
شاعر: علي زمانيان

غزه

میلاد منجی عالم بشریت مبارک

داعش چگونه متولد شد؟

داعش چگونه متولد شد؟

"دولت اسلامی در عراق و شام" یا "داعش " گروه مسلحی است که با تفکرات سلفی افراطی و تروریستی، این روزها عراق و سوریه را ناآرام کرده است. به گزارش مشرق، این گروه همانطور که از نامش پیدا است، در عراق و سوریه فعال است، و سرکرده این گروه تروریستی "ابوبکر البغدادی" نام دارد. ابوبکر البغدادی آشنایی با داعش دولت اسلامی عراق و شام که اختصارا داعش خوانده می شود، یک گروه تروریستی مسلح است که اندیشه و شیوه سلفی جهادی به زعم خود را انتخاب کرده است که شباهت کاملی به اندیشه های وهابی دارد و اعضای آن تشکیل خلافت اسلامی و اجرای شریعت در عراق و سوریه را هدف نهایی شان انتخاب کرده اند. تشکیل دولت اسلامی عراق در 15 اکتبر 2006 در پی نشست چندین گروه مسلح اعلام شد که در چارچوب معاهده موسوم به"حلف المطیبین"، ابوعمر البغدادی به عنوان سرکرده این گروه جدید انتخاب شد، این گروه تروریستی پس از اعلام موجودیت، چندین عملیات مسلحانه در داخل عراق انجام داد. پس از هلاکت ابوعمر البغدادی در روز دوشنبه 19 آوریل 2010 میلادی، ابوبکر البغدادی به عنوان سرکرده جدید این گروهک انتخاب شد، دوران سرکردگی ابوعمر شاهد گسترش عملیاتهای تروریستی همزمان همانند حمله به بانک مرکزی، وزارت دادگستری، یورش به زندانهای ابوغریب و الحوت بود. پس از حوادث کنونی در سوریه و درگیری گروههای به اصطلاح انقلابی و گروه مسلح موسوم به ارتش آزاد با ارتش سوریه، جبهه النصره لاهل الشام در اواخر سال 2011 اعلام موجودیت کرد و طولی نکشید که توانمندی این گروه تروریستی با توجه به حمایتهای گسترده برخی کشورهای منطقه ای به طور چشمگیری افزایش یافت تا در طی چند ماه به یکی از مهمترین و قدرتمندترین گروههای مسلح در سوریه تبدیل شود. در روز نهم آوریل 2013 میلادی، در یک پیام صوتی که از طریق شبکه موسوم به شموخ الاسلام پخش شد، ابوبکر البغدادی ادغام آن را با دولت اسلامی عراق تحت عنوان دولت اسلامی عراق و شام اعلام کرد و نفوذ این گروه تروریستی به سبب حمایتهای گسترده حامیان منطقه ای اش روز به روز در سوریه بیشتر شد. دولت اسلامی عراق و شام، عملیات تروریستی علیه سفارت ایران در بیروت را در سال گذشته انجام داد و تروریستهای این گروه بر شهر فلوجه عراق از اواخر دسامبر 2013 مسلط شدند که همچنان به سیطره خود بر این شهر ادامه می دهند. تروریستهای داعش به تازگی بر شهر موصل و برخی مناطق استان نینوی مسلط شده اند و دامنه تحرکات تروریستی خود را به شدت گسترش داده اند که البته ادامه این فعالیتها بدون حمایتهای گسترده حامیانشان که مخالفان اصلی روند سیاسی پس از صدام هستند، امکان نداشت. پس از تشکیل "جماعه التوحید و الجهاد" به سرکردگی ابومصعب الزرقاوی در سال 2004 میلادی که در پی آن بیعت خود را با اسامه بن لادن سرکرده سابق القاعده اعلام کرد تا به " تنظیم القاعده فی بلاد الرافدین" تبدیل شود. این تشکل عملیات تروریستی را به اندازه ای افزایش داد که به یکی از قوی ترین گروههای مسلح در صحنه عراق تبدیل شد و شروع به گسترش نفوذ خود در مناطق گسترده ای از عراق کرد تا اینکه در سال 2006،‌الزرقاوی علنا در یک نوار ویدئویی تشکیل آنچه را " شورای مجاهدین" خواند به سرکردگی عبدالله رشید البغدادی اعلام کرد. پس از هلاکت الزرقاوی در همان سال، ابوحمزه المهاجر به سرکردگی این گروه تعیین شد و در پایان همان سال دولت اسلامی عراق و شام به سرکردگی ابوعمر البغدادی تشکیل شد. * تشکیل "جبهه النصره" در سوریه گروه "جبهه النصره لاهل الشام" در اواخر سال 2011 و با آغاز بحران و جنگ در سوریه به عنوان شاخه گروه "دولت اسلامی در عراق" تشکیل شد و به سرعت به یکی از گروه‌های مطرح در این عرصه تبدیل گشت. عناصر جبهه النصره در حال قتل سوریها سرانجام در 9/04/2013 ابوبکر البغدادی سرکرده "دولت اسلامی در عراق" در پیامی صوتی ادغام "جبهه النصره" و "دولت اسلامی در عراق" را اعلام کرد تا بدین ترتیب گروه "دولت اسلامی در عراق و شام" شکل بگیرد. عناصر "داعش" از اواخر دسامبر 2013 و اوایل سال 2014 و با آغاز عملیات نیرهای ارتش عراق برای پاکسازی الانبار، وارد شهر فلوجه در این استان شدند. * هدف از تأسیس داعش پس از تشکیل گروه "توحید و جهاد" به سرکردگی "ابومصعب الزرقاوی" در سال 2004 و بیعت او با "اسامه بن لادن" سرکرده سابق "القاعده"، این گروه به شاخه سازمان القاعده در عراق تبدیل شد. این گروه با گسترش عملیات خود به یکی از قدرتمندترین گروه‌های تروریستی در عراق تبدیل شد، تا اینکه الزرقاوی در سال 2006 در اظهاراتی ضبط شده به صورت مصور از تشکیل "شورای مجاهدین" به سرکردگی "عبدالله رشید البغدادی" خبر داد. پس از هلاکت زرقاوی در سال 2006 "ابوحمزه المهاجر" به عنوان سرکرده این گروه تعیین شد. در پایان آن سال نیز گروه "دولت اسلامی عراق" به ریاست "ابوعمر البغدادی" تشکیل شد. در19/04/2010 نیروهای مشترک عراقی و آمریکایی در عملیاتی در منطقه "الثرثار" منزلی را که "ابوعمر البغدادی" و "ابوحمزه المهاجر" در آن پناه گرفته بودند، هدف قرار دادند. با شدت گرفتن تبادل آتش، جنگنده‌ها آن منزل را بمباران کردند که در نتیجه آن این دو تروریست از پای در آمدند. اجساد این دو تروریست در معرض دید عموم گذاشته شد. یک هفته بعد این گروه در بیانیه‌ای در اینترنت به هلاکت این دو تروریست اذعان کرد و پس از حدو 10 روز "ابوبکر البغدادی" به عنوان جانشین و سرکرده جدید تعیین شد. "الناصر لدین الله سلیمان" نیز به عنوان وزیر جنگ معرفی شد. * مناطق حضور عناصر "داعش" داعش در عراق عراق عناصر داعش در مناطق محدودی از برخی استانهای عراق به ویژه استان "الانبار" حضور دارند و عملیات تروریستی در کل عراق را پوشش می دهند. بر اساس گزارشها و آمار منتشر شده، داعش در نیمه دوم سال 2013 نزدیک به 1400 خانه را در عراق منفجر و ویران کرد. طی این حملات 1996 نفر کشته و 3021 نفر زخمی شدند. عناصر داعش در 20 خرداد 93 در اقدامی بی سابقه به موصل مرکز استان نینوا یورش برده و ظرف چند ساعت این شهر را تصرف کردند. آنان همچنین چند روستا در صلاح الدین را تحت کنترل خود در آوردند. سلاح ها و مهمات و تجهیزات کشف شده از عناصر داعش بیانگر گستردگی حمایت های خارجی از این گروه تروریستی در عراق است. دولت عراق بارها عربستان را به حمایت از این تروریستها در عراق متهم کرده است. نحوه ورود عناصر داعش به سوریه و محل استقرار آنها سوریه عناصر داعش در سوریه در مناطقی از استانهای "رقه"، "حلب"، "حومه لاذقیه"، "ریف دمشق"، "دیرالزور"، "حمص"، "حماه"، "حسکه" و "ادلب" پراکنده هستند و در برخی از این مناطق نیز کنترل کامل را به دست گرفته‌اند.

تصمیم این گروه تروریستی برای تحت کنترل در آوردن دیگر گروه های مسلح در سوریه به درگیریهای خونباری میان این گروه های تروریستی منجر شده است. * اختلاف داعش و جبهه النصره از کجا شروع شد با آغاز اختلافات و درگیری‌ها بین عناصر جبهه النصره و داعش در سوریه، سرانجام "ایمن الظواهری" سرکرده القاعده تصمیم "ابوبکر البغدادی" رئیس گروه دولت اسلامی در عراق برای ادغام گروه خود با جبهه النصره را لغو کرد. الظواهری تأکید کرد که فعالیتهای "دولت اسلامی در عراق" فقط به عراق منحصر شود. ایمن الظواهری ولی این موضوع برای سرکرده داعش خوشایند نبود، به صورتیکه البغدادی، در نواری صوتی اعلام کرد که با درخواست ایمن الظواهری، برای لغو گروه داعش و جدایی از جبهه النصره، مخالف است. وی گفت: "گروه دولت اسلامی عراق و شام تا زمانی که نبض ما می‌زند و خون در رگ‌هایمان جاریست باقی خواهد ماند و ما حاضر به عقب نشینی و چانه زدن نیست." از ابومصعب الزرقاوی تا ابوبکر البغدادی دوشنبه 19 آوریل 2010 میلادی، نظامیان آمریکایی و عراقی طی یک عملیات نظامی در منطقه الثرثار، منزلی را هدف قرار دادند که ابوعمر البغدادی و ابوحمزه المهاجر در آن حضور داشتند، پس از درگیریهای شدید میان دو طرف، این منزل هدف حملات هوایی قرار گرفت و در نتیجه آن دو سرکرده تروریستها به هلاکت رسیدند و تصویر اجساد آنها در رسانه ها منتشر شد، یک هفته بعد، این گروه تروریستی در بیانیه ای هلاکت البغدادی و المهاجر را رسما اعلام کرد و پس از حدود 10 روز، مجلس شورای دولت اسلامی عراق و شام تشکیل جلسه داد و ابوبکر البغدادی را به عنوان جانشین ابوعمر البغدادی و الناصرلدین الله سلیمان را به عنوان وزیر جنگ خود انتخاب کرد. چند ماه پس از آغاز بحران سوریه تشکیل گروههای مسلح برای جنگ با ارتش سوریه آغاز شد، در اواخر سال 2011، گروه موسوم به جبهه النصره به سرکردگی ابومحمد الجولانی تشکیل شد این گروه همچنان به حملات مسلحانه خود ادامه داد تا اینکه گزارشهای اطلاعاتی از رابطه فکری و تشکیلاتی این گروه با شاخه دولت عراق اسلامی پرده برداشت، پس از آن، آمریکا این گروه را در فهرست گروههای تروریستی خود قرار داد در نهم آوریل، یک نوار صوتی منتسب به ابوبکر البغدادی پخش شد که در آن اعلام می کند که جبهه النصره امتداد دولت اسلامی عراق است و در این نوار، تشکیل آنچه دولت اسلامی عراق و شام خواند با ادغام جبهه النصره و دولت اسلامی عراق اعلام کرد. طولی نکشید که یک نوار صوتی منتسب به ابومحمد الجولانی پخش شد که در این نوار از رابطه خود با دولت اسلامی عراق سخن می گوید، اما وی ادیده ادغام با این گروه را نپذیرفت و بیعت خود را با شبکه القاعده در افغانستان اعلام کرد، با وجود این، دولت اسلامی و جبهه النصره چندین عملیات تروریستی مشترک را در مناطقی که در عراق و سوریه حضور دارند، انجام دادند. * حامیان داعش چه کسانی هستند عناصر گروه داعش مانند "جبهه النصره" از بی رحم ترین تروریستهای حاضر در سوریه و عراق هستند. فیلم‌ها و تصاویر منتشر شده از جنایتهای این گروه تروریستی موجب شد که حامیان گروه‌های مسلح در سوریه مدعی شوند که از این گروه حمایت نمی‌کنند. حتی برخی گروه‌ها نیز برای افزایش دریافت حمایتهای بین المللی خود را مخالف این گروه جلوه داده و با داعش وارد جنگ شده‌اند. با توجه به گستردگی کمک‌های مالی، تسلیحاتی و لجستیکی که با آغاز جنگ در سوریه به این کشور سرازیر شده است؛ تلاش گروه‌های مسلح به ویژه داعش برای دستیابی هرچه بیشتر به این کمکها و سلطه بر گروه‌های دیگر شدت گرفت که این امر موجب آغاز جنگ و درگیری گروه‌های مسلح با یکدیگر شد. اما با وجود اعلام برائت حامیان گروه‌های مسلح از داعش و جبهه النصره، کمکهای حامیان خارجی همچنان به دست این دو گروه می‌رسد. این کمکها در قالب حمایتهای مالی، تسلیحاتی، لجستیکی، اطلاعاتی، آموزشی و غیره از سوی حامیانی مانند عربستان و قطر و ترکیه به همراه چند کشور غربی، موجب ادامه جنگ و ویرانی در سوریه شده است. تابعیت و هویت اعضای داعش پس از کشف اجساد و یا دستگیری اعضای این گروه تروریستی نشان می دهد که بیشتر این تروریستها با همکاری برخی طرفهای منطقه ای از عربستان، لیبی، یمن و چند کشور دیگر جمع آوری و سازماندهی شده اند. سلاح و مهمات و تجهیزات این گروه نیز بیانگر حمایت گسترده مالی و تسلیحاتی طرفهای منطقه‌ای مانند عربستان و قطر از این گروه تروریستی است. * فرماندهی و تشکیلات گروه داعش یک ساختار سازمانی دارد که متشکل از امرای مناطق و مجالس "شورای مجاهدین" و فرماندهان عملیاتی است اما این امور سازمانی و تشکیلاتی به طور کاملا محرمانه است و برخی پژوهشگران امور سیاسی اشاره می کنند که فرماندهان داعش در سوریه از امرای شبکه القاعده در عراق دنباله روی می کنند. امکانات نظامی داعش گروه داعش در حال حاضر تعداد زیادی تانک، موشک و خودروهای زرهی و انواع سلاح در اختیار دارد که از حامیان خود به ویژه عربستان و قطر دریافت کرده است. برخی منابع اعلام می کنند که این گروه تروریستی، 15 هزار جنگجو دارد. این گروه ادعا می کند در گذشته با ارتش آمریکا و ارتش انگلیس در عراق و شبه نظامیان می جنگیده است . سرکردگان این گروه تروریستی همچنین از جنگ با ارتش و پلیس عراق، شوراهای بیداری، نیروهای پیشمرگ کردستان، ارتش سوریه، گروههای شیعی عراق مانند گردانهای اهل الحق، جیش المهدی و حزب الله عراق، حزب الله لبنان و گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه سخن گفته اند. داعش در یک نگاه تاریخچه فعالیت : از سال 2003 تا کنون عقیده : سلفی جهادی سرکردگان : ابو مصعب الزرقاوی(2004-2006) ابوحمزه المهاجر (2006-2010) ابوعمر البغدادی(2006-2010) ابوبکر البغدادی(2010 تا کنون) مقرهای اصلی : موصل و فلوجه در عراق استان الرقه در سوریه منطقه عملیاتی : سوریه و عراق تعداد نیروها : 15 هزار تروریست مخالفان : ارتش آزاد سوریه و جبهه النصره منبع: العالم

پشت پرده وحشیانه تهیه یکی از غذاهای "مک دونالد"!

پشت پرده وحشیانه تهیه یکی از غذاهای "مک دونالد"!

 

قساوت انسان نماهای وحشی غربی برای لذت بیشتر!

این هم از قلب کثیف مدافعان حقوق بشر!

به گزارش مسیحیت شناسی کشورهای غربی و سایر دولتهای ضداسلامی در سراسر دنیا، همواره دنبال بهانه ای برای تخریب اسلام و مسلمانان در پیش می گیرند. یکی از ایرادهاییکه بر دین مبین اسلام وارد میکنند حکم ذبح شرعی حیوانات است! گرچه ذبح حیواناتیکه ما انسانها ناگزیر از مصرف گوشت آنها هستیم، دردناک است ولی حیوان خیلی سریع جانش را از دست می دهد و بیشتر از درد ذبح عذاب نمی شود!

 این در حالی است که خودشان در کشتارگاه ها و مراکز پرورش حیوانات رفتار بسیار وحشیانه و مشمئزکننده ای با حیوانات دارند.!

غذایی به نامFoie Gras به معنی جگر چرب غذای تجملی و گران قیمتی است که منشاء آن فرانسه است و در رستورانهایی چون مک دونالد و کی اف سی سرو می شود. برای تهیه این غذا مرغابی و غازها را مجبور می کنند مقدار زیادی چربی بخورند تا بیش از اندازه چاق شوند و به بیماری جگر چرب مبتلا شوند. پرندگان مجبور می شوند مقدار زیادی روغن و غذای چرب بخورند حتی اگر میلی به خوردن آن نداشته باشند.

 

یک لوله فلزی از گلوی حیوان به داخل معده وارد می کنند و به حیوان غذا می خورانند تا حدی که جگر آنها بزرگ و بزرگتر شود؛

 

سپس آنها را درون قفس های بسیار کوچک قرار می دهند و آنها را مجبور می کنند که در یک حالت ثابت و بدون حرکت بایستند تا انرژی مصرف نکنند.

 

خوب نگاه کنید. می توانید غم را در چشمهای او ببینید؟

 

پاهای آنها در اثر ایستادن های ثابت و طولانی مدت ورم می کند. و نمی توانند بخوابند. و البته نیازی هم به خواب نیست چون دوباره مجبور هستند غذا بخورند. آنها سعی می کنند از جان خود دفاع کنند، اما این تلاش هم بی فایده است. آنها را مجبور به خوردن می کنند تا جایی که بمیرند و یا بدن آنها نتواند این مقدار غذا را تحمل کنند. همانطور که می بینید غذا از دهان حیوان بیرون زده!!

 

آنهایی زنده می‌مانند، بیمار می شوند و از مخرج آنها هنگام دفع مدفوع خون جاری می شود.

 

آنها نه تنها از ناحیه دهان و گلو دچار جراحت می شوند، بلکه تمام مدت زندگی غم انگیز خود از دل درد و ورم و درد پا عذاب می کشند. نه خوابی دارند و نه حرکت و جنب و جوشی، که مطابق غریزه خود و مطابق آزادی و زندگی که خداوند به آنها داده بتوانند آسمان را ببینند ، روی زمین راه بروند و در آب شنا کنند. در عکس زیر می توانید جگر چرب را در مقایسه با جگر معمولی حیوان ببینید:

 


لطفا با ذکر منبع منتشر کنید! (منبع : مسیحیت شناسی 313havvari.blog.ir)

پشت پردۀ پول های خونی صنعت مد+عکس

پشت پردۀ پول های خونی صنعت مد+عکس

فاکس نیوز : حکومت ایران بیش از آنکه از سوی تحریم ها یا تهدیدهای نظامی آمریکا در مضیقه باشد، تحت فشار افزایش مد،سبک غربی و تیپ های فشن قرار دارد! این سایت آمریکایی، گرایش کم سابقه زنان ایرانی به مدها، لباس ها و آرایش های غربی را “تهدیدی جدی” برای این کشور دانسته و تاکید دارد بسیاری از این افراد تحت تاثیر شبکه های اجتماعی غربی قرار گرفته اند!

Fashion Industry

صنعت مد

امروزه بر خلاف زمان های قدیم که به لباس به عنوان وسیله ای برای پوشاندن، گرم نگه داشتن و عریان نبودن نگاه می شد، لباس و نوع دوخت و طراحی های خاص آن تبدیل به موضوعی قابل توجه گشته است. به طوری که در سال ۱۹۱۵میلادی، تجارت پوشاک پس از دو بخش فولاد و نفت سومین صنعت بزرگ ایالات متحده محسوب می گردید، طراحی خاص لباس که همواره در حال تغییر و تحول است خود به نام “صنعت مد” شناسایی شده است به طوری که صنعت پوشاک همواره جز ۵ صنعت پول ساز اول کشورهای پیشرفته بوده و هست!!

 04-22-2014 09-08-49 ق-ظ

این صنعت به دلیل سهم بالای خود در اقتصاد کشورهای دنیا، توانسته است عرضه پوشاک خانگی و کارگاهی را تقریبا به مرز نابودی بکشاند که این امر از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و هنری نیز تاثیراتی بر جامعه شرقی از جمله ایران دارد.

 04-22-2014 09-11-10 ق-ظ

 

 صنعت مد؛ عرصه برهنگی و جولانگاه ثروت صهیونیست ها

نه تنها این صنعت، بلکه کالاهای لوکس دیگری نظیر جواهرات، عطریات؛ ساعت و غیره مدت هاست به صورت تدریجی تحت سلطه تمام عیار یهودیان قرار داشته و هرکسی اجازه ورود به حریم این ابر شرکت های صنعت پولساز مد را ندارد !!

گفتنی است این ابر شرکت ها برای فروش بیشتر، از تبلیغات شرم آوری استفاده می کنند که همواره با اعتراضات گسترده مردمی روبه رو بوده است.

809

   استفاده از سایت های غیر اخلاقی  و کارهایی نظیر دستکاری قیمت ها، پرداخت رشوه، جنگ های تجاری ظاهری، پولشویی و قاچاق مواد مخدر، تلفیق سکس و خشونت در تبلیغات کالاهای شان؛ از دیگر نقاط سیاه فعالیت یهودیان در این صنعت می باشد.

 FashionEco_640

                    

 “میلتون پلیسور” می گوید: ” اگرچه هم اینک یهودیان بر صنعت تولید پوشاک سلطه ای تمام عیار دارند، اما در سال های دهه بیست، آنان تنها ۲۰% این صنعت و در سال های میانی این قرن، مالک ۲۸% آن بودند.”21

 به عنوان مثال لباس های زیر مدرن و سکس، یکی از ابداعات و ابتکارات بازاریابی یهودیان به شمار می رود که از سوی شرکت “مایدن فورم برازیر” و توسط “ویلیام و ایدا روزنتال و ایندبیست” در سال ۱۹۲۳ میلادی بنیانگذاری شده بود، طراحی گردید.

 به علاوه لباس های شرکت”هاتی کارنگ” هم به مدت سه دهه بر صنعت مد، سلطه مطلق داشت.

 04-22-2014 10-08-12 ق-ظ1

در عصر جدید هم یهودیان با سلطه ای تمام عیار بر صنعت مد، مارک های مشهوری نظیر ” گس”، “گیناتو”، “کالوین کلین” و لباس های جین “لوی استراوس” و حتی مواد آرایشی “رالف لاورن” را به بازار عرضه نمودند. در سال ۱۹۸۲ میلادی “روبرت هاس” به عنوان مدیر شرکت “لویس ـ استراوس” برگزیده شده و هم اینک این شرکت بزرگترین تولید کننده صنعت پوشاک در جهان است.

 DENIM

 رالف لورن

 به علاوه شرکت “موریس زیلبربرگ” با داشتن ۱۳ هزار کارگر و ۳۴ کارخانه تولیدی که تولید کننده کت و شلوار های پییرکاردین و یوس ساینت لورنت در فرانسه، ایالات متحده و هنگ کنگ است، که گفتنی است سالانه ۲۰۰ میلیون دلار در طراحی لباس های تولیدی خود سرمایه گذاری می کند!

 04-22-2014 10-47-43 ق-ظ laurent

 در سال ۱۹۹۵ میلادی شرکت “کالوین کلین” که یکی از غول های یهودی این صنعت است، به قاچاق کوکایین به مدت طولانی متهم گشته و نیز مدیران این شرکت به دلیل استفاده از تصاویر استفاده شده توسط “میشل” بر روی لباس ها سال هاست که از سوی فعالان اجتماعی والدین مورد سرزنش قرار می گیرد؛ چراکه وی مدت هاست از مدل های کاملا برهنه در حالات مختلف برای ارائه لذت جنسی به مخاطبان و موضوع فانتزی سکس در دسترس عموم، بهره می گیرد.

                                                2

fast-fashion-5

منتقدان این تصاویر مستهجن را نابود کننده و شرم آور خوانده و شرکت کلوین را برای استفاده از کودکان به عنوان کالاهای سکسی، سرزنش می کنند. همچنین شرکت “گس” نیز همواره برای چنین تبلیغاتی برای فروش لباس های جین خود مورد سرزنش قرار گرفته است.

1

 در این بین اسامی دیگری نیز به لیست بلند این تولید کنندگان مغرض اضافه می شود که عبارت است از “استل سومرس” بنیان گذار شرکت “کاپزیو” تولید کننده لباس های رقص، شرکت های “اسحاق میزراهی و تامی هیلفیگر “به عنوان دو شرکت معروف یهودی صنعت مد و نیز غول ایرانی ـ یهودی عطریات و محصولات آرایشی با نام “بیژن(پاکزای)” که عنوان گران ترین پوشاک دنیا را با خود به یدک می کشد، بیافزاییم.

 بیژن پاکزاد

 هیلفیگر

از طرفی غول فرانسوی صنعت جواهر یعنی” کایتر” هم شرکتی یهودی است که مالک آن در بازدید از اسرائیل در سال ۱۹۹۶ میلادی چنین گفته بود:

 ” من قصد دارم ۱۰ میلیون دلار از منافع فروش جواهرات شرکت خود را به سازمان بین المللی صهیونیست های جهان اهدا کنم”.

 hhs1025

قابل ذکر است که از دهه ۳۰ میلادی تا کنون لباس اکثر هنر پیشه های فیلم های هالیوودی، توسط شرکت های یهودی طراحی و تولید می شود.

                     3    

یهودیان نه تنها در صنعت پوشاک یکه تاز میدان هستند که حتی بزرگترین شرکت های تولید کننده عطریجات و لوازم آرایشی(که امروزه جزو لاینفک زندگی بسیاری از خانم های مسلمان هم شده است) در قبضه صهیونیست ها (دشمنان قسم خورده مسلمین) است !

                          4-22-2014 11-33-59 AM

به علاوه از سال های دهه ۳۰ میلادی، یهودیان در بخش های خلاقیت شرکت های تبلیغاتی حضوری چشمگیر داشته و در مشاغلی نظیر پژوهشگر تبلیغات، پژوهشگری انگیزش و روانشناسی مصرف، فعالیت می کنند و جالب اینجاست که اسامی خود را به اسامی مترادف انگلیسی تغییر می دهند! و تعدادی از آنها عنوان عضو افتخاری ارتش اسرائیل را پذیرفته اند. اما باز این سوال مطرح می شود که آیا یهودیان می توانند هویت اصلی خود را در پشت این محصولات شیک و پر فروش و اسامی جعلی پنهان کنند؟

کلام آخر

بسیاری از مدهایی که توسط افراد بی قید و لا ابالی صهیونیست طراحی و عرضه می شود فقط معنای پوشش و لباس ندارد.

عدم رعایت پوشش مناسب و آرایش مو به صورت های وقت گیر و غیر متعارف به سبک جوانان منحرف غربی (مانند همجنس گرایان) و آرایش صورت صرفا به منظور جلب توجه از جمله مواردی است که تداعی گر بحث هایی چون روابط بی قید و شرط با جنس مخالف در ذهن است، که همگی به نحوی با شخصیت یک فرد مسلمان جور نیست .

13920419124535358818723

مدهایی که به اتلاف وقت و انرژی و قابلیت های فکری و سرمایه های مادی جوانان و خانواده می انجامد و به جرات می توان گفت این نوع پوشش ها و مدها هیچ سهم و نقشی در نو شدن و امروزی شدن جوان و جامعه ندارند!

کاری از گروه سبک زندگی باحجاب

نام گذاري يک خيابان بنام "عمر" در ايران!


نام گذاري يک خيابان بنام "عمر" در ايران!

اين اقدام ضد شيعي، غير منطقي، نابخردانه و غير عقلاني شهرداري شهر "سقز" نشان مي دهد که حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها همچنان مظلوم هستند.
به گزارش شيعه آنلاين، اخبار رسيده از شهر "سقز" در استان کردستان در شمال غرب ايران حاکي از آن است که شهرداري اين شهر نام يکي از اصلي ترين خيابان هاي شهر را "حضرت عمر" خليفه دوم اهل سنت قرار داده است!

اين اقدام در حالي صورت گرفته که ما در کشوري زندگي مي کنيم که مذهب رسمي در آن "مذهب شيعه" است و همگان از ماجراي چگونگي به شهادت رسيدن بي بي دو عالم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها اطلاع دارند.

اين اقدام ضد شيعي، غير منطقي، نابخردانه و غير عقلاني شهرداري شهر "سقز" نشان مي دهد که حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها همچنان مظلوم هستند.

قابل ذکر است، بيشتر اهالي شهر سقز از نژاد "کرد" و از اهل سنت هستند. این شهر در شمال ‌غربی شهر "سنندج" و در فاصلهٔ ۱۹۸ کیلومتری آن واقع شده است.

"سقز" از شمال به آذربایجان غربی (شهر بوکان، حدفاصله ۲۵ کیلومتری)، از غرب به شهر "بانه" حد فاصله ۵۵ کیلومتری، از جنوب به منطقهٔ سرشیو و مریوان، و از شرق به "تکاب افشار" منتهی می ‌شود. "سقز" تنها شهري است که دارای فرمانداری ویژه در استان کردستان است.


تیراندازی روزنامه های ...........


بسمه تعالی

چند روزی است که روزنامه های که در چند سال گذشته منتظر سرو صدای ،گرانی ،اتفاق نا امید کننده ای ،اغتشاشی ،بد قولی و..... بودن تا هنر روزنامه نگاری خود را به رخ همه بکشند و از کاه کوه بسازند ،سوژهای پیدا کرده اند که بزنند بزنند تا جبران مسائلی را بکنند .

تیراندازی حاج محمد کریمی شده سوژه و تیتر صفحه اول روزنامه های که در خیلی از مسائل خط و ربطشان معلوم است .روزنامه های که همیشه در ظاهر داعیه درد مردم داشته ولی در باطن بدنبال منافع جناحی و گروهی خود هستند و بودند ما را بر آن داشت که چند نکته را برای دوستان نه برای آن روزنامه ها یادآوری کنم .




1-خیلی جالب این است که این روزنامه ها هماهنگ این سوژه را چسبیده اند که بار آن کوبیدن بچه های حزب ا.... و هیئتی را دارد دنبال می کنند ولی خبرهای از گرانی ،آلودگی هوا ،کمبود دارو ................... را فراموش کرده اند .

2-چگونه است که اولین بار این خبر را سایت اسرائیلی بالاترین منتشر کرده و روزنامه ها و سایت های داخلی ادامه دهنده و گسترش دهنده آن بوده اند ؟؟؟چرا خبرهای از این دست به این سرعت مورد توجه قرار بعضی ها می گیرد ؟؟؟ تخریب کنندگان از داخل و خارج شخصیت حاج محمود کریمی و امثال ایشان بدنبال تضعیف چه چیزی هستند ؟؟؟

چرا همیشه روزنامه های از این دست سوژه سازی علیه مداحان اهل بیت را بدست می گیرند ؟؟آیا مخاطب چند صد هزار نفری این مداحان که خیلی مواقع از خوانندگان این روزنامه بیشتر است باعث این رویکرد است ؟؟؟یا مواضع و موضع گیریهای هوشمندانه در مقابل خط فکری این روزنامه ها باعث این حرکات شده است ؟؟؟به دلیل اثرگذاری حاج محمود کریمی در سالهای اخیر و جذب جوانان به فرهنگ اهل بیت(ع) و ترویج این فرهنگ از سوی وی شاهد عصبانیت ضدانقلاب از این مداح اهل بیت هستیم ،خط فکری و راه و رسم حاج محمود کریمی و دیگر دوستان ذاکرین اهل بیت روشن و شفاف و ادامه دار می باشد ،آنانی که بدنبال بدنام کردن این افراد هستند بهتر است که از پشت میز های خود   بلند شده داخل مردم آمده تا از واقعیتعای اجتماع و باید و نبایدهای مردم آگاه شوند .                                                                                   





4-خدا روشکر که قوه قضائیه در این پرونده ورود کرده و در حال پیگیری موضوع می باشد ،حال که این روزنامه ها قصاص قبل از جنایت کرده خود پرونده را بررسی کرده و حکم هم صادر کرده اند مثل همیشه ،ولی تاریخ ثابت کرده گردن بچه حزب ا.. از مو هم در مقابل قانون باریکتر است وهر چه قانون حکم کند در جمهوری اسلامی ایران ملاک عمل خواهد بود .ولی مواضع این روزنامه ها نشانگر هدفشان می باشد از خواب غفلت بیدار شویم و بهمین راحتی با شایعات ،بدنبال بازی با آبروی همدیگر نباشیم . بیدی نباشیم که با هر بادی از هر سمت می وزد هم مسیر و همراه شویم .

        امام صادق عليه السلام فرمودند: همانا خداوند عزوجل مومنين را از نور عظمت و بزرگى خود آفريد. كسى كه آنه را بدنام كرده يا سخن آنان را رد كند. خداوند را در عرشش رد كرده است ، در پيشگاه خداوند ارزشى نداشته و فقط شريك شيطان است .       

اصلا حسین جنس غمش فرق می‌کند





  

اصلاً حسين جنس غمش فرق مي کند
اين راه عشق پيچ و خمش فرق مي کند
 
اينجا گدا هميشه طلبکار مي شود
اينجا که آمدي کرمش فرق مي کند
 
شاعر شدم براي سرودن برايشان
اين خانواده، محتشمش فرق مي کند
 
“صد مرده زنده مي شود از ذکر يا حسين”
عيساي خانواده دمش فرق مي کند
 
از نوع ويژگي دعا زير قبه اش
معلوم مي شود حرمش فرق مي کند
 
تنها نه اينکه جنس غمش جنس ماتمش
حتي سياهي علمش فرق مي کند
 
با پاي نيزه روي زمين راه ميرود
خورشيد کاروان قدمش فرق مي کند
 
من از "حسينُ منّي" پيغمبر خدا
فهميده ام حسين همش فرق مي کند
 
شاعر: علي زمانيان

«لیبرالیسم مهم ترین سنگر علیه امپریالیسم است حتی اگر آن امپریالیسم آمریکا باشد».

وحید جلیلی*

مجله مهرنامه در شماره اخیرش با انتشار سرمقاله ای  با تیتر «لیبرالیسم علیه امپریالیسم» در برابرآمریکا اعلام جهاد کرده است.

در این رساله جهادیه آمده است:

«لیبرالیسم مهم ترین سنگر علیه امپریالیسم است حتی اگر آن امپریالیسم آمریکا باشد».

در ادامه این رساله لیبرالیه آمده است:

«تنها لیبرالیسم است که لیبرالیسم را محدود می کند»

و بیت الغزل این رساله دلگشا آنجاست که کاتب با هیجانی جوانانه می گوید:

«.. و این بار این لیبرالیسم است که علیه امپریالیسم "بپا خواسته" است.»

اگرچه هیجان و سراسیمگی موجب شده نویسنده شهیر حتی املای به پا خاستن را -اگر هم بلد بوده- غلط بنویسد اما این مهم ترین اشتباهی نیست که او در این سرمقاله حماسی لیبرالیستی مرتکب شده است.

این سرباز «بپا خواسته» لیبرالیسم می نویسد:

«لیبرالیسم در دهه اول انقلاب یک نا سزای سیاسی بود. ناسزایی که کارخانه حزب توده تولید کرد و فروشگاههای زنجیره ای چپ اسلامی عرضه کرد و خریداران آن بنیادگرایان مذهبی بودند»!

بگذریم که بر خلاف لیبرال و حزب توده و چپ اسلامی که واژه های آشنای دهه اول انقلاب است سالها طول کشید تا لیبرالیست های پدر برای مقابله با «حزب اللهی ها» به واژه «بنیادگرای مذهبی» برسند و آن را در دهان کودکان نابالغ خود بگذارند اما می شود به سبک خود مفتی محترم نوشت:

"بنیادگرایان مذهبی؛ از جمله ناسزاهای سیاسی است که کارخانه امپریالیسم تولید کرد و فروشگاههای زنجیره ای لیبرالیسم عرضه کرد و خریداران آن ژورنالیست های ذوق زده ای بودند که..."

اما حرف حضرت مفتی است و اگر حرف مفتی بر ماگران آمده باید به آن پاسخ مقتضی داد. اگر بخواهیم همچون مفتی محترم تکلیف مباحث ظریف سیاسی خارجی و مفاهیم روحانی معرفت دینی را با بازی های ژورنالیستی روشن کنیم که ما نیز به جورنالیست های جورلاسیستی تشبه کرده ایم که لاس زدنشان با جور و ظلم را با کلمات متکلف ؛سهل جلوه می د هند.

پس برگردیم به درافشانی لیبرال به پاخواسته سراسیمه.

بینادگرایان مذهبی اول انقلاب کیستند؟

آیا منظور از بنیادگرایان اول انقلاب که سرمقاله نویس "مهرنامه" این چنین به قهر از آنها یاد می کند چریک هایی چون اکبر گنجی و عمادالدین باقی است؟ پس چرا به گونه ای از آنها یاد می کند که گویی از یک نسل منقرض شده و قوم مقبور حرف می زند؟ او که بهتر از همه خبر دارد نسل آنان منقرض نشده بلکه در پیوندی عمیق با لیبرالیسم راه بقای خود را پیدا کرده است.

پس قاعدتا اگر همچون پدران معنویش در آن سوی آب ها از بنیادگرایان مذهبی ایران سخن می گوید نسلی را آماج کرده و در خیال خود علم مبارزه با امپریالیسم را در غیاب و فنای  آنها به دوش گرفته که نه آن دوره مرعوب و مفتون لفاظی ها و جلوه گری ها ی جناح چپ غرب شدند و نه پس ا زآن برای ادامه بقا به عقد لیبرالیسم و سربازانش درآمدند.

کسانی که نه به فتوای کیانوری به دفاع از کیان و دین خود «برخاسته»  بودند و نه وقتی در برابر هجوم همه غرب(از آمریکا تا شوروی به پیشقراولی حزب بعث سوسیالیستی! ) جان بر سر پیمان گذاشتند؛ پیمان و جامایی را به جا می آوردند. پس این همه درشت نمایی لطیفه هایی مثل پیمان و جاما و امثالهم چه هدفی دارد؟

در برابر بالا بردن این نام ها از قله های خیالی ژورنالیسم؛ دره های تغافل برای کدام بخش از تاریخ ایران تدارک می شود؟

آیا شهدای انقلاب خمینی قرار است در این دره های کاغذین زنده به گور شوند؟ تا پیام بشارتشان در آفاق ایران بزرگ نپیچد که "و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم ان لا خوف علیهم و لاهم یحزنون"؟ آنها که گفتند:

آمریکا و تمام دشمنان اسلام در فکرند که این انقلاب رابه هر وسیله که شده از بین ببرند و هر روز باتوطئه هایی به جلو می آیند یک روز با کودتا یک روز با حمله نظامی ویک روز با جنگ تحمیلی و بایدبدانیدکه این آخرین توطئه آنها نیست و خود را باید برای مقابله با توطئه های دیگر آماده سازید و بتوانید تمام نقشه های شوم شیاطین را در نطفه خفه کنید.»/شهید سید مرتضی حسنی زاده

*«امروزتمام مزدوران و طاغوتیان به مقابله با انقلاب عزیز اسلامی پرداخته اند در راس آن به تعبیر امام، شیطان بزرگ آمریکا و به دنبال او تمامی وابستگان دیگرش. پس از خدا غافل نشوید که پشیمانی سودی ندارد و ما باید به تعبیر امام تکلیف را عمل کنیم. اگر توانستیم پیروز می شویم و اگر کشته هم بشویم شهید هستیم واین نیز خود پیروزى است.»/شهید محسن وزوایی

*به همه ی دوستان و برادران وصیت می کنم که در مقابل سختی ها تحمل کنند

و درمقابل هرگونه توطئه ی آمریکایی بایستند. حزب ا... در هرکجا که هست می جنگد،می میرد ولی هیچگونه سازش نمی پذیرد../ شهید کریم دغاغله

*«ای منافقین بیشرم که بیشتر ازهمه جنایتکاران به این انقلاب اسلامی ضربه زدید و خود هیچ نتیجه ای نگرفتید و نمی دانید چه کسی رهبری شما را دارد و چه هدفی دارید، هرکسی رسیده است دستوری داده و شما اجرا کرده اید و جنایتی که از هیچ خائنی سرنزده و در تاریخ شما انجام داده اید فقط به خاطر اینکه نوکری خود را به اربابتان آمریکا و شوروی تمام کنید.»/شهید رضا همدانی

آمریکای خائن با کمک منافقین دارند شاخ وبرگ این نهال انقلاب را می ریزند ما باید نگذاریم که ابرقدرتها، و واسطه های داخلی آنها به این انقلاب ضرر و زیان برسانند.»/شهید محمود دایه علی

*«...ای آمریکای خونخوارکه خون همه محرومان در سراسرگیتی به دست تو و یا جیره خوارانت می ریزد،به یاری حق و همت امت اسلامی دیگر عمرت به پایان رسیده است و تو را درجهان که رسوایی رسواترخواهیم کرد.توکه هر روز در جنوب لبنان و السالوادور خونها میریزی وسازمان حقوق بشرت درخواب خرگوشی فرو رفته است.»/شهید ناصر جام شهریاری

*از شما ملت مجاهد و قهرمان همیشه در صحنه میخواهم که در مقابل توطئه گران و منافقان و آمریکا همچون کوه وسدی استوار بایستید و با‌آنان مقابله کنید./ شهید مهدی اردبیلی

*نکند خود را از حیوان‌ پست‌تر کنیم‌. نکند که‌ مثل‌ حیوان‌ بشویم‌، بخوریم‌ و بخوابیم‌ مثل‌ حیوان‌. این‌ دسته‌ از مردم‌ واقعاً بدبختند، نمی‌دانند جنگ‌ شده‌، وسیله‌ کم ‌هست‌، گران‌ هست‌. در ویتنام‌؛ ویتنامی‌ که‌ همه‌ آنها مسلمان‌ هم‌ نبودند در جنگ‌ با آمریکا هفت‌ سال‌ تمام‌ به‌ جای‌ غذا علف ‌خوردند.، شاید بگویند نه‌؛ ولی‌ این‌ طور بود و آخر هم‌ پیروز شدند و مستقل‌ نه‌ به‌ آن‌ مستقلی‌ که‌ ما شده‌ایم‌ و خلاصه‌ دشمن‌ رابیرون‌ نمودند. ما چگونه‌ وجدان‌مان‌ راضی‌ ‌باشد که‌ این‌ همه‌ شهید و مفقود و اسیر بدهیم‌، یتیمان‌ شهدا داریم‌، باز بگوییم‌جنگ‌ چیه؟جان‌ و مال‌ در مقابل‌ اسلام‌ هیچ‌ هست‌./شهید جواد معصومی

*مرگ بر تو ای شیطان بزرگ که روی شیطان را سیاه کردی. آمریکا ننگت باد که هرجا ببینی حقوق بشر به نفعتان است،دم از حقوق بشرمی زنید. اما وقتی که این عنصر پلید وکثیف و نوکرحلقه به گوش شما صدام کافر،موشک های 9 متری بر سر مردم بی دفاع می اندازد، صدایتان هم درنمی آید. ای تف بر این حقوق بشرِ شما و لعنت خدابرتمامی مزدورانتان./ شهیدفتحعلی آل حکمت

*از امام حمایت کنید که حمایت از امام حمایت از اسلام است و به مبارزة خود تا انقلاب مهدی( عج) ادامه دهید و دست این گروهکهای مزدور آمریکا را از سر این ملت کوتاه کنید. اینها می خواهند دوباره آمریکا را برگردانند، اما کور خواهند خواند . ملت ما دیگر نمی گذارد آمریکا و ایادی فاسدش در مملکت اسلامی ما راه پیدا کند./ شهیدمحمدابراهیم آقایی

*به تمامى شما عزیزانم هشدار مى دهم مواظب باشید که گرگان آمریکا , شوروى - ,فرانسه ,انگلیس وغیره در فکر واندیشه خود ,جمهورى اسلامى ما را به عنوان یک خطر جدى تلقى کرده اند و مجدانه مى کوشند تا آن را از بین ببرند./ شهید حسین خادم پر

*ای امت حزب الله،ای عاشقان ابا عبدالله مواظب این امام باشید به حرفها و نداهای حسین گونه او جواب مثبت دهید و پیرواو باشید،او به ما آزادی داد،او برای ما اسلام را زنده کرد و واقعیت اسلام را به ما نشان داد،او ما را انسان کرد ما کسانی بودیم که آمریکا از ما حقّ وحشیت می خواست یعنی ما را وحشی می دانست در صورتیکه امروز ما به رهبریت امام امّت آمریکا را خرد کردیم و او را زیر پا گذاشتیم./ شهید میر محمود بنی هاشم

*به خواست خدا اگر در راه هدفم که همان پیروزی انقلاب است کشته شدم اگر جنازه ام تشییع شد در تشییع من برای آمریکا و ابر قدرتهای دیگر مرگ را آرزو کنید که بفرموده : رهبر کبیرمان امام خمینی عامل همه بدبختی ها آمریکا و ابر قدرتهاست./شهید ابراهیم (احمد) فرقان بین

                                                             ***

این همه اعتماد به نفس لیبرال به پا خواسته قصه ما ؛ در سانسور تاریخ انقلاب و خط زدن نام بسیجیان خمینی از فهرست آمریکا ستیزان ایرانی از کجا می آید؟

این راست لیبرال چرا این چنین در اعماق کوچه علی چپ ماوا گرفته است؟

آیا این تغافل را هم باید با سراسیمگی و هیجان کودکانه ای که املای کلمات را هم از یادش برده توجیه کرد  یا قطعه ای از پازل رندانه ای دانست که مجموعه ذوق زدگان این روزها برای تحریف سرافرازترین انقلاب مردمی جهان تدارک می بینند؟

گروهی از این ذوق زده ها مثل لیبرال به پا خواسته مهرنامه ,امام را از تاریخ خیالی و خودساخته شان خط می زنند و گروهی دیگر تصویر او را با خاطره هایی که تنها شاهدش خودشان اند خط خطی می کنند.

                                                              ***

آیا نویسنده رند ما نمی داندآن روز که خمینی گفت آمریکا شیطان بزرگ است همزمان با آمریکا؛ شوروی و ادبیات پوشالی مارکسیستی را هدف گرفته بود؟

چه کسی بیش از شوروی و بلوک مارکسیزم از انقلاب ضد آمریکایی ایرانیان مسلمان ضربه خورد و به حاشیه رفت؟

آیا مفتی لیبرال ما اینقدر نمی فهمد که استکبار ستیزی خمینی با لیبرالیسم ستیزی به قول او «بنیادگرایان مذهبی خریدار ادبیات سوسیالیستی»! آسمان تا زمین توفیر دارد؟

نخوانده است نامه  امام را به آن بت بزرگ ؟ضربه ای بر در پوسیده کمونیسم که دیوار ترک خورده لیبرالیسم بشنود:

"مذهبی که ایران را در مقابل ابرقدرتها چون کوه استوار کرده است مخدر جامعه است؟ آیا مذهبی که طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از قیود مادی و معنوی است مخدر جامعه است؟ آری، مذهبی که وسیله شود تا سرمایه‌های مادی و معنوی کشورهای اسلامی و غیراسلامی، در اختیار ابرقدرتها و قدرتها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از سیاست جدا است مخدر جامعه است. ولی این دیگر مذهب واقعی نیست؛ بلکه مذهبی است که مردم ما آن را مذهب امریکایی می‌نامند"

«.جناب آقای گورباچف!... امروز دیگر چیزی به نام کمونیسم در جهان نداریم ولی از شما جداً می‌خواهم که در شکستن دیوارهای خیالات مارکسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید»

هشداری که دقیقا برای چپ های ایرانی اعم از ملحد و نماز شب خوان روی داد و نتیجه اش را درفتنه 88 به روشنی دیدیم.

گویا از یاد تاریخ نگار محترم رفته که همان مریدان خود بزرگ بین انقلابی نمای جناب پیمان بودند که در نهضت دموکراسی خواهی! سال 88 به پا خواستند!؛ و همه هواخواهان لیبرالیسم و سوسیالیسم و کاپیتالیسم و پلورالیسم و ....اعم از سیاست مداران حرفه ای، حقوقدانان و وکلای مدافع، اقتصاددانان آزادی خواه , دیپلمات های صلح طلب و روزنامه نویسان حرفه ای ازجمله همین سرباز به پاخواسته دست به دست هم دادند تا جمهوری پارادوکسیکال! خمینی را زمین بزنند و به جایش با تهمت تقلب (بزرگترین دروغ تاریخ چند هزار ساله ایران )دموکراسی «صادقانه» سوسیال -لیبرال رفقا را جایگزین کنند و تقدیر این شد که دست آخر انگشت به دهان ؛هزیمت شورش اشرافیت بر جمهوریت خمینی را به سوگ نشستند.

پس از آن هزیمت تاریخی ؛رفیق لیبرال ما دوباره تلاش می کند رفقای سوسیالیست بنیادگرای مذهبی اش را در ظاهر هدف بگیرد و در حقیقت وسیله کند  برای آرزویی که یک  عمر همه چریک های لیبرال (که روشهای کمونیستی را با مبانی لیبرالیستی جمع کرده اند) در حسرتش می سوزند: حذف نام خمینی از تاریخ ایران بزرگ.

آیا این لقمه برای کودکان نورس لیبرالیسم کمی بزرگ نیست؟

                                                         ***

جرم خمینی چیست؟ که رفقای لیبرال چنین کینه توزانه و البته مذبوحانه کمر به کمرنگ کردن راه و تفکر و منش و مبانی او بسته اند؟

و مفتیانشان همه چیز را در این مجاهده بزرگ مباح کرده اند؟

از تبرج چادریهای  هفت قلم آرایش در خیابان های فیس بوک تا پرونده سازی مارکسیستی برای مطهری و بهشتی شاگردان شهید امام (که اتفاقا هر دو توسط رفقای سوسیالیست به قتل رسیدند) تا سانسور بدیهی ترین اولیات تاریخ انقلاب تا آگراندیسمان رفقای کوتوله و... .

آنها خوب می فهمند که مفهوم شیطان بزرگ همزمان کمونیسم امریکایی و اسلام امریکایی را زمین زد. انقلاب اسلامی در چالش با شیطان بزرگ ابتدا مانعی چون آمریکاستیزی قلابی را از پیش روی برداشت. استکبار را جایگزین امپریالیسم رفقا کرد و مستضعف را به جای پرولتر برکشید و نشان داد ملتی که  علی(ع)دارد نه نیازمند قاذوراتی مثل مارکس و لنین است نه معطل و مرعوب قاعدین مدعی تدین.

                                                       ***

انقلابی که آمریکاستیزی قلابی مارکسیزم و سوسیالیسم را بیرنگ کرده است مغلوب آمریکاستیزی قلابی لیبرالیستی(اعم از لائیک و اسلامی ) خواهد شد؟!

جبهه  رفقای نماز شب خوان و ملحد لیبرال به پا خواسته ما با همراهی "قاعدین زمان" با آن خدم و حشم نتوانستند جهاد موحدان با شیطان بزرگ را تحریف کنند،اینک چگونه لیبرالیسم رمانتیک و فرومایه و سانسورچی خواهد توانست انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی را حذف کند؟

***

حدود پنجاه سال پیش مهندس بازرگان که سرمقاله نویس مهرنامه دوست دارد او را سلف صالح دولت جدید بنامد در کتابی با عنوان سازگاری ایرانی چنین می نویسد:

«سر بقای ایران پفیوزی ماست! وقتی بنا شد ملتی بطور جدی با دشمن روبرو نشود، تا آخرین نفس نجنگد و بعد از مغلوب شدن سرسختی و مخالفت نکند... به هر کس و ناکس تعظیم و خدمت کند، دلیل ندارد که نقش و نام چنین مردمی از صفحه روزگار برداشته شود. سرسخت های یک دنده و اصولی ها هستند که در برابر مخالف و متجاوز می ایستند و به جنگش می روند... ما اهل نبرد و کوشش برای رقابت و مسابقه با دیگران و اهل جنگیدن و جان کندن در کشمکش با ملیت های بیگانه و با فرهنگ های بیگانه نیستیم. تقلید و سازگاری را ترجیح می دهیم. بنابراین قالب روحی مستقل نداریم» سازگاری ایرانی – اثر مهندس مهدی بازرگان.انتشارات پیام آزادی – ص37

مهرنامه در این رساله جهادیه ؛مهندس بازرگان را نماد لیبرالیسم اسلامی معرفی می کند و در ادامه اعلام می داد:

«این بار این لیبرالیسم است که علیه امپریالیسم به پا خواسته است!»

معلوم است جریانی که الفبای به پا خاستن را نمی داند و سردمدارش راز ادامه بقا را «پفیوزی» (باور بفرمایید این تعبیر از خود جناب مهندس بازرگان لیبرال معتدل مظهر عقلانیت و روشنفکری و دموکراسی خواهی است)معرفی می کند چه شاگردان و مریدانی در دامن خود برای مبارزه با امپریالیسم پرورانده و چگونه مبارزه ای را تمهید کرده است.

آن دسته از «فرزندان عزیز» مهندس بازرگان که با شعارهای چپ ؛مبارزه با آمریکا را شروع کردند امروز در واشنگتن  و بروکسل و لیبرتی ! در خون رجایی ها و بهشتی ها و صیادشیرازی ها(که راه بقا را در پفیوزی ندیدند) قلم می زنند و برای لیبرال ترین سازمان های جهانی مدافع حقوق بشر  لایحه دفاع از  جامعه باز و حکومت قانون می نویسند.

و آن دسته  که امروز مبارزه با امپریالیسم را از سنگر لیبرالیسم آغاز کرده اند...

خدا به حال آمریکا رحم کند!

                                                         ***

مسیر روشن است. یک سو به قول مهندس بازرگان اصولی های سرسختی هستند که به قول ایشان با پفیوزی  مخالفند و در دیگر سو لیبرال هایی که  ....  .

یک سو رهبرشان خمینی است و پرچم سه رنگ علمدارانشان در بهشت زهرا در اهتزاز و دیگری جریانی با  مرجع لیبرالش و  آن توصیف مشعشع در مورد راز بقا!

و چه می کشند این روزها سربازان به پا خواسته جریان دوم از دست «سرسخت های یک دنده و اصولی ها که  در برابر مخالف و متجاوز می ایستند و به جنگش می روند»

در مشروطه هم سرسخت ها بودند که فروش دختران قوچانی غیرتشان را به جوش آورد و چنان خشونتی در برابر متجاوزان به خرج دادند که هنوز حکایتش باقی است.

و در نهضت نفت هم سرسخت ها  بودند که وقتی نشان دادند لولهنگ مشهور رزم آراها  چقدر آب بر می دارد ملی و مذهبی  متحد شدند و دست بریتانیای لیبرال کبیر را کوتاه کردند.

و در 15 خرداد و 17 شهریور و سوم خرداد و  والفجر 8 و کربلای 5 و 9 دی و ....  .

"سرسخت ها و اصولی هایی" که میدانند لیبرالیسم اگر کمینترن و پولیت بورو   ندارد ولی شورای امنیت و بانک جهانی و بنیاد سوروس و شورای روابط خارجی دارد. مک کارتیسم دارد. پیش تر بروی ابوغریب و گوانتانامو دارد. هیروشیما و ناکازاکی و حلبچه و سردشت هم دارد .مجاهدین خلق و جندالله و جیش العدل و ... هم دارد و در عین حال مدعی ترین علمدار «حقوق بشر» است و از «حکومت قانون» و «جامعه باز» دفاع می کند و هرکس حکومت قانون و جامعه باز و حقوق بشر را نپذیرد به تحریم، به تهدید، به جنگ،به ترور ,به بمب شیمیایی, به انهدام هواپیمای مسافربری، به قتل استادان دانشگاه ... مجازات می کند:"لیبرالیسم علّیّة امپریالیسم".

یا رفقا  تحمل خشونت تشدید ها  را نداشته اند  که  از تیتر رساله جهادیه خود برداشته اند ویا این بار غلط نه املایی که تایپی است.

وگرنه معلوم است که آنها هر قدر که با الفبای برخاستن بیگانه و ناسازگارند با لیبرالیسم بیگانگان  آشنا و سازگار!ند.

این غلط های املایی و تایپی چیزی نیست. ما غلط های به مراتب رسواتری از رفقا و شیطان بزرگشان دیده ایم ؛ اما همچنان مرید آن امامیم که فرمود:آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.

*مدیرمسئول نشریه راه

بیانیه(( مرگ بر آمریكا، یک شعار نیست؛ یک عقیده است))

مرگ بر آمریكا، یک شعار نیست؛ یک عقیده است...

مرگ بر آمریكا سند هویت  و ابتكار و افتخار جمهوری اسلامی است. وقتی سیاست ما عین دیانت ماست، مرگ بر آمریكا عین دینداری و نماد عبودیت ما به درگاه حضرت حق است.

مرگ بر آمریكا یعنی ما فقط و فقط حضرت الله را می‌پرستیم و از او یاری می‌جوییم و دست رد بر طاغوتیان عالم می‌زنیم.

مرگ بر آمریكا یعنی رب عالم، پروراننده‌ی عالم است و دست مستكبرین تا آن‌جا توان دارد، كه حضرت احدی اجازه و فرصت تعدی و گردنكشی را بهر امتحان خویش به آن‌ها بدهد.

مرگ بر آمریكا یعنی ركوع و سجود نماز ما، یعنی طواف و رمی ما، یعنی زمین و زمان هنوز زنده است و با پلیدان عالم می‌جنگد.

مرگ بر آمریكا یعنی مرگ بر طاغوت و شیطان مجسم، یعنی  همه‌ی هویت ما كه اگر نفی آن نمی‌كردیم خورشید ولایت بر قلبمان نمی‌تابید.

مرگ بر آمریكا مصداق آزادیخواهی در زمان معاصر است كه با ظهور قابیلیان در زمین متولد شده است. مرگ بر آمریكا ندای طبیعت زنده و  عالم هستی است . عالمی كه می‌خواهد آینه‌ی تمام نمای حضرت حق باشد و طاغوتیان زمان اجازه‌ی آزاد شدن ظرفیت‌ها و عظمت‌های آن را نمی‌دهند و بالاخره مرگ بر آمریكا یعنی حیات و سرزندگی بشری كه فقط حضرت الله را در واسطه‌های فیضش در زمین می‌طلبد.

رهبری عزیز درباره‌ی مرگ بر آمریكا می‌فرمایند:

مرگ برامریكا را كسی به ملت ایران یاد نداد. از اعماق جان یكایك مردم بر آمد كه مرگ بر آمریكا. حال عده‌ای در گوشه و كنار پیدا می‌شوند و مورد سؤال قرار می‌دهند كه چرا؟ چرا شما این چرا را به جایگاه خودش به كار نمی‌برید؟ چرا نمی‌پرسید كه چرا رژیم آمریكا با ملت ایران به جرم اینكه خواسته است مستقل باشد این همه كینه‌ورزی و دشمنی‌كرد و باز هم می‌كند؟
 (۱۳۷۳/۰۸/۱۱ در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان)

شعار مرگ بر آمریكا مانند شعار بقیه‌ی انقلاب‌ها نبود كه صرفاً برای بسیج اجتماعی اعلام شود و بعد از انقلاب راه خویش در پیش گیرد. آن‌گاه كه انقلاب اسلامی اتفاق افتاد رژیم پهلوی كه یكی از عمال استكبار بود سقوط كرد و در 13 آبان انقلاب دوم به وقوع پیوست و دست اجانب ازجمهوری اسلامی كوتاه شد.

و مرگ بر آمریكا نه تنها رنگ نباخت بلكه در بسترهای مختلف انقلاب رساتر فریاد زده شد؛ و امروز كه عده‌ای با مصادره‌ی حضرت امام سعی دارند شعار مرگ بر آمریكا را از آن‌ها بگیرند آن‌ها با باوری انقلابی‌تر از سال 57  مرگ بر آمریكا را فریاد می‌زنند. این فریاد‌ها از آن جهت است كه ملت ایران می‌داند تشیع تا قیام قیامت زنده است. لذا برای فراگیر ساختن نور ولایت در عالم از بذل جانش ابایی ندارد.

همان طوركه حضرت امام فرمودند:
ما تا آخر ایستاده‌ایم و با آمریكا روابط ایجاد نخواهیم كرد مگر این‌كه آدم شود و دست از ظلم كردن بردارد.
(صحیفه‌ی نور ج19 ص 74 در جمع وزیر امور خارجه، سفرا و كارداران جمهوری اسلامی در اروپا 6/8/1363)

این انقلاب  با  ایمان و تلاش وافر جوانانش اجازه نخواهد داد كه شعارهای انقلاب كمرنگ شود و پای نامحرمان  به این مملكت باز شود.

انقلاب ها به ضد خود تبدیل می‌شوند چون شعارهایشان قراردادی است لكن شعار مرگ بر آمریكا در ناموس هستی جای دارد. لذا این شعار تا قلب جنبش وال استریت و مخالفان نظام سرمایه‌داری در اروپا پیش رفته است و این یعنی مرگ بر آمریكا باور آزادگان جهان برای فروریختن نظام شیطانی دنیای مدرن و پست مدرن در سرتاسر عالم است.

همان‌طور كه حضرت علی‌علیه‌السلام بعد از حاكمیت، انقلابی‌ترند و ایشان در سه جبهه برای گسترش عدالت شمشیر می‌زنند و این انقلابی‌گری كار را به كربلا می‌كشاند و سپس انوار غدیر در شاگردان امام باقرعلیه‌السلام و امام صادق علیه‌السلام ظاهر می‌شود و سپس خباثت‌های عباسیان با روش اهل‌البیت علیهم‌السلام بر ملا می‌شود  و همچنان این سیر ادامه می‌یابد تا به انقلاب اسلامی می‌رسد؛ در این انقلاب عزیز، این شور توحیدی با روحیه جهادی و صبر و توكل تا ظهور حضرت حجت علیه‌السلام هرگز از زایندگی نمی‌ایستد تا به بركت مرگ بر امریكا تمدنی به وسعت آسمان بر ویرانه‌های دنیای اومانیستی بنا كند.

آن‌ها كه مرعوب و مجذوب به خانه‌ی سست و عنكبوتی دنیای مدرن نگاه می‌كنند و خوی شیطانی مستكبران را در مذاكرات هسته‌ای  نمی‌بینند  و این گردنكشی‌ها را نه ناشی از ضعف آن‌ها كه نشأت گرفته از قدرت آن‌ها می‌دانند بدانند مصداق این آیه‌ی ‌الهی شده‌اند:
...والذین كفرو اولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من‌النور الی الظلمات اولئك اصحاب‌النار هم فیها خالدون (آیه‌ی 257 سوره‌ی بقره)

آری چه بد سرپرستانی برای خویش اختیار كرده‌اند!

Down with USA is not just a slogan, it is a belief

own with USA is the evidence of identity, initiative & glory of Islamic republic of Iran. When our policy is our religiosity, “Down with USA” is our religiosity and it is a symbol of worship Allah. “Down with USA“means that we just worship Allah and we just rely for help on him and we say NO to tyrants. “Down with USA“means Allah is the real lord of world and the power of arrogant depend on power of Allah and this opportunity is just for testing them. “Down with USA“ means the bow and prostrate of our al-Salat, means our al-Tavaf and al-Ramy. Means all the universe are still alive and they fight with filthy person. “Down with USA“ means down with the symbol of tyrants and Satan, means all our identity  that if we do not negate it, the sun of al-welayah would not glow our heart. “Down with USA“ is the sample of freedom in current time that born when bad person born. “Down with USA“ is call of whole the world. The world that want to be the best worshiper for Allah and finally “Down with USA“ is life of Mankind.

“Down with USA has NOT been learned to Iranian people. It is came up by their heart. Some people say that why  their would be sth like that. Why do not you ask this question at a right place? Why do not you ask US regime about cruel behavior against iran just because iran want to be independent.”

The supreme leader ayatollah sayyed ali khamenei

“Down with USA” is not like other revolutions’ slogans just in order to mobilize people. When Islamic revolution occurred, the Pahlavi regime, one the most important tyrant element in the region, collapsed and the second revolution took place at November 4th when all of the foreign staffs fired from the country.

This slogan has never been weakened through all these years but also has been shouted louder every year. These days some people are trying to forge ayatollah Khomeini’s memoirs to take “Down with USA” from people. But Iranian people still shout this slogan louder than any time in the Islamic republic of Iran’s history. 

As ayatollah Khomeini declared:

We stand until the end and we won’t start our relationship with USA until they stop cruelty and tyranny.

Our revolution, with its hard working and faithful young people won’t let this slogan moves into obscurity, and they won’t let that the sworn enemy take a step in their country. This slogan has moved deeply in the Wall Street protests and all of the capitalism oppositions. “Down with USA” will make all the oppositions in the whole world the belief to destroy this Satanist regime.

Just like Imam Ali who was always a revolutionary leader, a person who fought for justice, whose sons and grandsons followed his way to reveal Abbasid dynasty’s vices. Today Iranian use “Down with USA” to act like their Imams, to prepare the world for their holy savior and create a global prosperous Islamic civilization. 

Those who are attracted by the shaky and spider like house of modern world, those who don’t see Satanist habit in nuclear negotiations, those who think American injustice is due to their power not their weakness, have definitely forgotten this verse of the holy Quran : 

Those who choose tyrants as their protector will move from light to darkness, they would live in hell forever

افتضاحی تازه برای دستگاه فرهنگی

افتضاحی تازه برای دستگاه فرهنگی

پس از آموزش های رقص در مهد کودک ها؛این بار رقص باله در جشنواره فیلم کودک!+عکس




پس از آموزش های رقص در مهد کودک ها؛این بار رقص باله در جشنواره فیلم کودک!+عکس

بعد از انتشار خبر آموزش رقص عربی در مهدکودک های تهران ؛ امروز به خوبی بازخورد این آموزش های غیر متعارف را در مراسم ها و جشنواره های مربوط به کودک و نوجوان مشاهده می کنیم .
 
جشنواره موسیقی کودک که  عصردیروز چهارشنبه در تالار وحدت برگزارشد مصداق بارز آموزش هایی بود که چندی پیش در مهد کودک های تهران شاهد آن بودیم و رقص باله دختران و پسران تحت عنوان نمایش کودک بود .
 
با اینکه آموزش رقص در مهد کودک ها ممنوع شده و مسئولین مکررا در این مورد تذکر داده اند ولی باز هم هستند مهد کودک هایی که مربی رقص دارند و به صورت جدی رقص را آموزش می دهند؛ حال جای سوال اینجاست که آموزش رقص چه نیازی از جامعه ما را بر طرف خواهد کرد جز اینکه بازخورد های غیر اخلاقی این چنینی را زا آن در جامعه شاهد باشیم !
 
هر چند مسئولین تربیتی  آموزش و پرورش بار های گفته اند که  با آموزش رقص و آواز مخالفند و به شدت با آن برخورد خواهند کرد  اما آنچه اتفاق می افتد حرفی دیگری داردو در همین رابطه شاهدیم  که در همایشی که در یکی از سالنهای تحت مسئولیت ارگان ارشاد  اداره می شود عده ای از کودکان را که در مهد کودک های شهر تهران آموزش دیده بر روی سن آورده و با آهنگ های تند ترغیب به رقص باله  کرده اند که در زیر گوشه ای قابل پخش از این مراسم نیز آورده شده است .
 
 
 
 
 
 
 

یادداشت خواندنی سهیل کریمی درباره سوریه

سهیل کریمی، مستندساز مطرح کشور در صفحه خود در یکی از شبکه‌های اجتماعی نوشته است:

يك ذره از خاك زينب اگر جا به جا شود/ به مرتضا على قسم قيامت به پا شود...

اين تكه اى از سنگ صحن حرم حضرت زينبه كه با خم پارهء تكفيرى ها جا به جا شد. بسم الله! قيامت به پا كنيد. دو سال و نيمه كه انسان ها رو تكه تكه مى كنند، شيعهء مرتضا على تكون به خودش نمى ده. دو سال و نيمه زن و بچهء مسيحى و مسلمون و دروزى و شيعهء اثنى عشرى و علوى و سنى رو به تاراج مى برند، شيعهء حسين بن على براى خشت و گل زينبيه رجز مى خونه... مى پرسى چرا؟ مى گند "آخه آقا بايد تكليف ما رو روشن كنه"! آقا به سپاه ش نگاه مى كنه ببينه چى مطالبه مى كنه. گرفتن حق مظلوم از ظالم يا جنگيدن براى تعصب عادت شده؟!
 
جهاد براى عدالت علوى يا نبرد به خاطر بغض اموى؟! اين نبرد براى ماها شده عين همين باش گاه هاى سينه زنى كه هيچ معرفتى توش نيست. تو شعارهامون بازنگرى كنيم. همين طور تو هدف مون. وقتى ما تو شعر و پست و مطلب مون، اسمى از مظلوم نياريم و هدف مون رو دفاع از خشت و گِل بيان كنيم، آقا حتا مى تونه مجبور شه صلح نامهء معاويه رو هم امضا كنه. ابن عباس هاش تو تاريخ كم آوردند، چه برسه به كفتارهاى پيرى كه پالس بنده گى به اوباما و اين بى ما مى فرستند و از زادگاه رضا قلدر زوزهء قجرى سر مى دند. به خدا كه غيرت رضا خان، از اين بى دين ها بيش تره. بچه شيعه! ضريح خانوم زينب يه نشونه است، يه علامت تا ما راه رو گم نكنيم. ولى عمراً هدف نيست. شعارهامون رو عوض كنيم. همين طور نگاه مون رو. 

حاشیه فارس از مراسم شهید «هادی باغبانی»



حاشیه فارس از مراسم شهید «هادی باغبانی»
عذرخواهی جعفریان از خانواده شهید باغبانی/بوسه حاج آقا بر دست دختر هادی

محمدحسین جعفریان در مراسم شهید باغبانی گفت: من به جای همه مسئولانی که اینجا نیستند مثل رئیس جمهور و وزیر از خانواده شهید باغبانی عذرخواهی می‌کنم.

خبرگزاری فارس: عذرخواهی جعفریان از خانواده شهید باغبانی/بوسه حاج آقا بر دست دختر هادی

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس(باشگاه توانا)، مراسم بزرگداشت شهید «هادی باغبانی» مستندساز و هنرجوی عرصه مقاومت در سوریه، عصر روز گذشته در سالن سوره حوزه هنری، با حضور خانواده شهید باغبانی، حجت‌الاسلام پناهیان، حسن مؤمنی‌شریف رییس حوزه هنری، مجید شاه‌حسینی از اساتید شهید باغبانی، علیرضا قزوه، علی‌محمد مؤدب، سید علی فاطمی، محمدحسین جعفریان و جمعی از هنرمندان برگزار شد.

* در این مراسم شاعران، نویسندگان، اهالی هنر و رسانه، خانواده و تنها یادگار شهید هادی باغبانی حضور داشتند.

* قبل از ورود به سالن اجرای برنامه، پارچه‌ای سفید رنگ روبروی تصویر شهید باغبانی دیده می‌شد که حاضران در مراسم، بر روی آن مطلبی می‌نوشتند و امضا می‌کردند؛ روی این پارچه نوشته شده بود، «با ولایت تا شهادت»، «باید هادی بود تا به مهدی(عج) رسید»، «برادرم هادی! با رسالتی که بر دوش دارم راه تو را ادامه می‌دهم»، «شهادتت مبارک» و...

* مراسم یادبود با قرائت آیاتی از قرآن کریم و طنین سرود جمهوری اسلامی در سالن آغاز شد.

* در این مراسم، کلیپ‌هایی از هادی در حلب به نمایش گذاشته شد و هادی با لبخند همیشگی‌اش گفت که برای مستندسازی و رفتن با سوریه پولی نگرفته است. او در این کلیپ‌ها به افقی می‌نگریست با اینکه دلتنگ رضوانه‌اش بود.

* خواهر شهید باغبانی در این مراسم، مانند زینب کبری(س) راست قامت ایستاده و به رسالتش عمل می‌کرد؛ اگرچه دلی پر خون داشت اما باید راه برادرش را ادامه می‌داد.

* حجت‌الاسلام پناهیان که از سخنرانان مراسم بود، بعد از 20 دقیقه سخنرانی در خصوص مقاومت در سوریه، وظیفه امروز همگان و مقام شهید، وقتی از روی جایگاه سخنرانی به پایین آمد، علاوه بر دیدار با خانواده شهید، بوسه‌ای نثار دستان «رضوانه باغبانی» 3 ساله کرد. 

* در این مراسم خانم افضلی برای دختر شهید هادی باغبانی شعر سروده شده‌اش را خواند.

* علیرضا قزوه که 10 دقیقه زمان برای صحبت کردن داشت، زمان سخنرانی خود را به محمدحسین جعفریان هدیه داد.

* محمدحسین جعفریان که 20 سال است با عصا راه می‌رود، در این مراسم گفت: من در سال 72 در شمال شرق افغانستان در هنگام تصویربرداری از تاجیک‌های مظلوم آنجا مجروح شدم برای همین احساس می‌کنم بین و شهید باغبانی نسبتی وجود دارد که باعث شده در این جمع حاضر شوم و سخن بگویم.

من به جای همه مسئولانی که اینجا نیستند مثل رئیس جمهور و وزیر از خانواده شهید باغبانی عذرخواهی می‌کنم. اگر چه که شهید باغبانی‌ها در سرزمینی که باید مدافعاشان باشد در اقلیت هستند. امیدوارم روزی برسد که برای مستندسازی که جانش را در دستش می‌گذارد و به جای دیگر می‌رود اهمیت قائل شویم. هم اکنون ما در تنهایی کار می‌کنیم در تنهایی شهید می‌شویم و بعد دوباره خود ما برای شهادت خود دور هم جمع می‌شویم.

* سید علی فاطمی از دوستان شهید هادی باغبانی که به مدت 4 ـ 5 هفته در سوریه به او همراه بوده است؛ در این جمع خاطراتی از هادی گفت؛ او گاهی می‌خندید و گاهی می‌گریست. او می‌گفت: «سوریه به چند دلیل در معرض حمله است و مهمترین دلیل آن این است که کمر محور مقاومتی ماست این واقعیت که پیوند ایران، سوریه و حزب الله آخرین پایگاه مقاومت در برابر تمام شرق است بسیار تکان دهنده است. شرایط سوریه طوری است که اسم ایران، اقتدار ایجاد می‌کند و می‌تواند خطوط درگیری ما را تا صدها متر در منطقه جابجا کند. آنها به رهبر معظم انقلاب «آقا» می‌گویند. بعضی دوستان می‌گویند: سوریه رزمنده نمی‌خواهد بیاییم؟ به آنها می‌گویم: الان سوریه شهید و رزمنده نمی‌خواهد بلکه شما باید انسجام خود را در همین ایران حفظ کنید.

* در پایان این مراسم که از خانواده شهید باغبانی تجلیل به عمل آمد.





جبهة النصرة چگونه در سوریه تشکیل شد؟

خون‌ آشامان شام در هفت قسمت

قسمت اول : جبهة النصرة چگونه در سوریه تشکیل شد؟

قسمت دوم : جبهة النصرة چگونه با رژیم صهیونیستی پیوند خورد؟

قسمت سوم : سناریوی براندازی دولت سوریه کجا و چگونه کلید خورد؟
قسمت چهارم : چرا اکثر فرماندهان جبهة النصرة اردنی هستند؟

قسمت پنجم : اجنه شکنجه‌گر در زندان‌های مخفی آمریکا/ چرا جبهة النصرة کاری با فلسطین ندارد؟

قسمت ششم : رابطه تروریست های جبهة النصرة با «جن» های گوانتانامو
قسمت هفتم : دام جنسی صهیونیست‌ها برای پیوستن به جبهة النصرة




قسمت اول : دختر هرزه‌ای که جان 550 عراقی را گرفت/ جبهة النصرة چگونه در سوریه تشکیل شد؟


"جبهة النصرة لأهل الشام"در سوریه فعال است اما بیشتر فرماندهان آن اردنی هستند و هرگز در پی حمایت از اهالی شام در فلسطین نیستند. باید پرسید فلسفه شکل گیری، خاستگاه و ساختار آن چیست و چه کسانی طی 20 ماه گذشته از آن حمایت کرده‌اند؟


گروه بین‌الملل مشرق-- جبهة النصرة از مهمترین گروهای ضد نظام بشار اسد به شمار آمده که با حمایت های تسلیحاتی آمریکا، غرب و متحدان منطقه ای خود توانسته فجایع بزرگی در این کشور رقم بزند. از این رو "مشرق" با انتشار سلسله گزارش هایی به نحوه شکل گیری و دوام این گروه در منطقه و از جمله سوریه پرداخته است.
نام این گروه تروریستی "جبهه النصرة لأهل الشام"است. از این نام چنین استنباط می‌شود که مبارزان این جبهه که از کشورهای دیگر آمده‌اند در پی حمایت از شامات (سوریه، اردن، فلسطین و لبنان) هستند.

واقعیت این است که این جبهه در سوریه وجود دارد، اما بیشتر فرماندهان آن اردنی هستند و به هیچ وجه در پی حمایت از اهالی شام در فلسطین نیستند. باید پرسید فلسفه شکل گیری، خاستگاه و ساختار آن چگونه است و چه کسانی در طی بیست ماه گذشته از آن حمایت کرده‌اند؟ مخالفان نظام حاکم سوریه مدعی هستند که دولت، این جبهه را به وجود آورده است. این در حالی است که بعد از آنکه واشنگتن با نیت تبلیغاتی و بزرگنمایی، این جبهه را در ردیف گروهی که آمریکا با آن در ستیز است، قرار داد عده ای در مقام دفاع از آن گفتند این جبهه توسط نظام سوریه به وجود آمده است و آمریکا شتاب زده عمل نموده است!

قبل از صحبت درباره" جبهة النصرة" باید از پدر شرعی این جبهه یعنی گروه القاعده سخن گفت که با اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان مبارزه کرد، ولی طولی نکشید که از طالبان جدا و به دشمن آن پیوست.


 القاعده با موساد و سیا در انهدام ساختمان تجارت جهانی همکاری نمود تا بهانه‌ای برای اشغال افغانستان وجود داشته باشد. با آغاز جنگ، القاعده، طالبان را در رویارویی با ناتو تنها گذاشت و این دقیقاً بر خلاف اتفاقات عراق بود. به هنگام اشغال عراق، زمانی که نیروی هوایی آمریکا از پایگاه‌های خود در کشورهای حوزه خلیج فارس- خاستگاه بیشتر مبارزان القاعده- این کشور را آماج حملات خود قرار می‌داد، مدت‌ها از حضور القاعده خبری نبود.

در عراق نام گروه القاعده که ابو مصعب زرقاوی آن را فرماندهی می‌کرد به "جبهه مبارزه در عراق" ،"جبهه مبارزه و اتحاد" و نیز "دولت اسلامی عراق" تغییر پیدا کرد. در آن زمان به دلیل حضور پررنگ این جبهه، مخاطبان رسانه‌های غربی و عربی چنین گمان می‌کردند با خروج نیروهای آمریکایی، زرقاوی زمام امور را در عراق به دست خواهد گرفت. با رفتن آمریکائیها این گروه، مدت زمان زیادی غایب ماندند تا اینکه با نام جبهة النصرة در سوریه موجودیت یافت.

ابو مصعب زرقاوی

جالب است که گروه زرقاوی کاملاً در راستای اهداف آمریکائیها حرکت کرده است. در شرایطی که اشغالگران آمریکائی در اندیشه تقسیم عراق به سه ایالت قومی و طائفه‌ای بودند، دولت اسلامی عراق و ابو مصعب زرقاوی فعالانه در راستای محقق شدن این هدف حرکت می‌کردند. آمریکا در پی جدایی شیعه از سنی و کردها از اعراب تلاش می‌کرد و زرقاوی نیز علاوه بر اعلام مبارزه با شیعه، با مولوی‌های اهل سنت به منظور تحکیم اندیشه وهابی و تشکیل دولت اسلامی عراق در ستیز بود.

این امر باعث واگرایی بین شیعه و سنی شد. بهانه دیگر این گروه، دفاع از دختری بود که گفته می شد کردی ایزدی بوده و در پی مسلمان شدن سنگسار شده است. به همین بهانه خودرویی را با مواد منفجره بسیار زیاد منهدم کردند که در کشورهای منطقه بی سابقه بود و در پی آن 550 شهروند کرد عراق جان خود را از دست دادند و موجی از وحشت را در این کشور به وجود آورد. بعدها مشخص شد که این دختر افغانی بوده و به جرم زنا توسط القاعده سنگسار شده است. به هر حال این ماجرا و مسائلی از این قبیل باعث ایجاد تغییر در ساختار جمعیتی این کشور یعنی جدایی اعراب از کردها و نیز واگرایی شیعه و سنی شد.


تناقض دیگر در رفتار گروه زرقاوی اینکه وی و دولت اسلامی عراق با خروج اشغالگران از عراق ناپدید شدند. شرایط ایجاب می‌کرد که آنها بعد از دخالت دوباره بیگانگان در عراق وارد این کشور شوند، چرا که ترکیه و شرکت "آکسون موبایل " آمریکا بدون اجازه دولت مرکزی اقدام به استخراج نفت و گاز از اقلیم کردستان نمودند.

شایان ذکر است آمریکا به دولت اسلامی عراق – و به عبارتی جبهه النصرة- همچون کالایی نگاه می‌کند که دارای تاریخ مصرف است.بدین شکل که چون مأموریت آنها تمام شود دوباره به زندان باز می‌گردند. این مسئله بارها تکرار شده است. نمونه آن مسئله سوریه است چرا که با آغاز این بحران، صدها نفر به شکلی بسیار مشکوک از زندان‌های واقع در عراق و لبنان فرار کردند و بیشتر آنها راهی سوریه شدند.


وقتی از جبهه النصرة صحبت می‌شود، باید از شاخه‌های آن از جمله جنبش فتح الاسلام که نام جنبش جهاد اسلامی فلسطین( فتح) را یدک می کشد، نیز سخن گفت که عامل اصلی تخریب اردوگاه آوارگان فلسطینی (نهر البارد) در لبنان بود. همین حادثه با اندکی تفاوت در اردوگاه یرموک دمشق اتفاق افتاد و آن اینکه ارتش سوریه بر خلاف ارتش لبنان که وارد اردوگاه نهر البارد در شمال لبنان شد وارد این اردوگاه نشد. "جند الشام نیز همزمان با پیدایش "فتح الاسلام" با همان تفکر القاعده و وهابیت شکل گرفت.

باید گفت فتح الاسلام با حمله رژیم صهیونیستی به لبنان، "جند الشام" با آغاز تلاش‌ها برای حمله به سوریه و خروج آن از لبنان در پی قتل حریری پدر، جنبش"اتحاد و مبارزه در عراق" و "دولت اسلامی عراق" با اشغال این کشور توسط آمریکا و " جبهه النصرة" با آغاز بحران سوریه به وجود آمدند که در این باره در بخش‌های بعد سخن خواهیم گفت.

قسمت دوم : جبهة النصرة چگونه با رژیم صهیونیستی پیوند خورد؟



آغاز تشکیل گروههای افراطی، با شکل گیری رژیم یهودی اسرائیل معنا پیدا می کند. چرا که منافع این رژیم با اهداف القاعده که در پی به قدرت رساندن دولت‌های کوچک طایفه‌ای تندرو و وابسته به تفکر وهابی است، گروه خورده است.


گروه بین‌الملل مشرق-- جبهه النصره از مهمترین گروهای ضد نظام بشار اسد به شمار آمده که با حمایت های تسلیحاتی آمریکا، غرب و متحدان منطقه ای خود توانسته فجایع بزرگی در این کشور رقم بزند. از این رو "مشرق" با انتشار سلسله گزارش هایی به نحوه شکل گیری و دوام این گروه در منطقه و از جمله سوریه پرداخته است.

در پایان بخش اول گفته شد که شاخه‌های گروه القاعده به طور ناگهانی با اشغال عراق و تجاوز به لبنان و ترور رفیق حریری ظهور یافتند. این در حالی است که شاخه‌های پیشین از جمله جبهه النصرة دارای یک ریشه بوده و همزمان با هم شکل گرفته است.

بر اساس نوشته‌های روزین بلیک و گفته اعضای پیشین القاعده، این شاخه در سال 2002 آنگاه که القاعده طالبان را در رویارویی با آمریکا در جنگ افغانستان تنها گذاشت، موجودیت یافت. زرقاوی از افغانستان راهی عراق شد و برخی از همراهان خود را به سوریه فرستاد تا شاخه القاعده در سوریه را به وجود آورند. در آن زمان مبارزان این گروه راهی عراق می‌شدند و با حمایت‌های مالی که دریافت می‌کردند در پی ایجاد شاخه‌های مختلف بودند.

قبل از ورود زرقاوی به عراق، القاعده در انهدام برج تجارت جهانی با موساد و سیا همکاری نمود. در پی این اقدام، قانون مبارزه با تروریسم و به عبارتی قانون امنیت ملی در واشنگتن به وجود آمد و به بهانه مبارزه با القاعده به افغانستان حمله شد.
در جریان این اشغال، القاعده طالبان را تنها گذاشت و به منظور توجیه اشغالگری ایالات متحده، در سال 2003 وارد عراق شد تا بین گروه‌های ملی و مذهبی اختلاف بیندازد و راه را برای تجزیه و ایالتی شدن این کشور فراهم کند. اسناد حاکی از آن است که ملا عمر به خوبی می دانست که گروه القاعده او را در شرایط دشواری قرار داده اند و طالبان نیازی به وی ندارد اما با این حال نپذیرفت که درباره تسلیم فرماندهان القاعده که با تنها گذاشتن طالبان در جنگ با آمریکا وارد پاکستان شدند؛ سخن بگوید.

شایان ذکر است که آغاز تشکیل گروههای افراطی، با شکل گیری رژیم یهودی اسرائیل معنا پیدا می کند. چرا که منافع این رژیم با اهداف القاعده که در پی به قدرت رساندن دولت‌های کوچک طایفه‌ای تندرو و وابسته به تفکر وهابی است، گروه خورده است. القاعده در همین راستا تشکیل دولت یهودی در سرزمین‌های اشغالی و بیرون راندن ساکنان عرب فلسطین را توجیه می‌کند و بر همین اساس است که منافع آن و رژیم صهیونیستی با اهداف آمریکا مبنی بر تجزیه جهان به خرده دولت‌های مذهبی و متخاصم با هدف کنترل آسان و جلوگیری از ایستادگی آن‌ها در برابر خود پیوند خورده‌است.

رژیم صهیونیستی دریافته است که تحمیل خواسته‌های خود از طریق نظامی تقریباً ناممکن است. به محض اینکه سازمان آزادیبخش فلسطین از لبنان خارج شد، مقاومت لبنان شکل گرفت و چون مقاومت لبنان تضعیف شد، حزب الله موجودیت یافت. این امور باعث شده تا این رژیم گسترش نفوذ خود را در اختلافات دینی، مذهبی و سرگرم ساختن دولت‌های منطقه به این اختلافات و تشویق افراط گرایی در بین دشمنان خود جستجو نماید. 



در این باره می‌توان به طرح این رژیم برای تضعیف جنبش‌های مقاومت با به رسمیت نشناختن عملیات گروه‌های آزادسازی فلسطین که به حمایت جهانی دست یافته‌اند اشاره کرد. صهیونیست‌ها عملیات نظامی خود را بر گروه‌های دارای گرایش دینی همچون فتح و حماس متمرکز کردند و این امر بر مسئله آرمان فلسطین تأثیر گذاشت. آنها با اینکه همه گروه‌های فلسطینی را دشمن خود می دانند اما می‌دانستند که تقویت گروه‌های دینی در مقابل دیگر گروه‌ها به نفع آنهاست و در بدترین حالات توجه جهانی به آنها کم رنگ خواهد شد. این امر اتفاق افتاد چرا که شهدای سازمان آزادیبخش فلسطین تنها فلسطینی نیستند و در بین آنها شهدای سوری، لبنانی، تونسی، الجزایری و... دیده می شود.

این در حالی است که مبارزان گروهای دینی چون فتح و حماس که همچنان در خارج از این سازمان فعالیت دارند فلسطینی هستند. صهیونیست‌ها همچنین معتقد بودند که "حال که دارای دشمن هستیم بهتر است این دشمن کسی باشد که از حمایت بیرونی برخوردار نیست و در راستای اهداف ما حرکت می کند".
 کسانی که عملیات گروه‌های فلسطینی بخصوص بعد از انتفاضه اقصی را پیگیری می‌کنند، می‌دانند که مهمترین، بزرگترین و بیشترین عملیات را گردان‌های الاقصی انجام داده‌‌اند. با این حال رسانه‌های این رژیم تنها از حماس سخن می گویند. چرا که خطر ورود جوانان فلسطینی به حماس به مراتب کمتر از پیوستن آنها به سازمان‌ها و تشکیلاتی است که از حمایت بین المللی برخوردارند و ممکن است بتوان با ایجاد حملات گسترده بر ضد اسلام در غرب، مردم این قاره را علیه حماس تحریک کرد.


گردان‌های الاقصی

رسانه‌های دشمن به شدت درباره جبهه النصرة بزرگنمایی کردند، چرا که می‌دانستند تنها فرصتشان برای تحمیل هیمنه خود بر منطقه ایجاد درگیری‌های مذهبی است. به همین دلیل از هر گونه اندیشه رادیکالی دینی حمایت کردند، چرا که خطر افراطی های تندرو در دولت‌های کوچک را به مراتب کمتر از دولت‌های بزرگ‌تر می‌دانند.

دولت آمریکا به صورت کاملاً حرفه‌ای به بزرگنمایی القاعده پرداخت. این کشور، در رسانه‌ها القاعده را یک قطب جهانی معرفی کرد که ایالات متحده را تهدید می‌کند و قادر است جهان را چندین بار تخریب کند. از همین رو به بهانه مبارزه با القاعده و نه طالبان به افغانستان حمله نمود. این در حالی بود که القاعده قبل از نبرد از این کشور خارج شده بود.

بخش اول این گروه (افغانستان عرب) به سمت یوگسلاوی سابق و بخش دیگر راهی چچن شد و باقیمانده آنها قبل از حمله آمریکا به افغانستان وارد عراق شدند تا بهانه‌ای برای اشغال عراق وجود داشته باشد. در عراق تشکیلات دیگری با همین فکر و اندیشه و پایگاه دینی تأسیس شد، ولی بزرگ نشان دادن آنها تنها در صورت نیاز انجام می پذیرفت.


آنچه عجیب به نظر می رسد این است که گوانتانامو و زندان‌های مخفی ایالات متحده نه تنها محل اختفای این افراد که بیشتر یک پایگاه شتشوی مغزی برای آن‌ها بوده است. منابع از این حکایت دارند که آمریکائیها به هنگام ورود به افغانستان، اعراب آنجا را به قیمت 10 دلار می خریدند. برخی عربستانی‌ها برای یافتن نیروی کار، این افراد را که هیچ ارتباطی با القاعده و گروه‌های دیگر نداشتند در اختیار گرفتند ولی افغان‌ها آن‌ها را از چنگالشان بیرون آورده و به قیمت 10 دلار به ازای هر نفر به آمریکائیها فروختند.این افراد به زندان‌های مخفی ایالات متحده منتقل شدند و برخی از آنها بعد از رهایی، تشکیلاتی را به وجود آوردند که جبهه النصرة یکی از آنها بود.

در بخش آینده روشن خواهد شد که اسب تروایی که القاعده را بخش‌های کوچکتر از جمله " جبهه النصرة"تقسیم کرد که در خدمت آمریکا باشد چه کسی است؟


قسمت سوم : سناریوی براندازی دولت سوریه کجا و چگونه کلید خورد؟


سناریوی براندازی دولت سوریه و تشکیل جبهه‌ تروریستی النصره از زمان شکست صهیونیست‌ها از حزب‌الله لبنان در جنگ 33 روزه کلید خورد، اما تا دو سال پیش به تعویق افتاد.





گروه بین‌الملل مشرق-- جبهة النصرة از مهمترین گروهای ضد نظام بشار اسد به شمار آمده که با حمایت های تسلیحاتی آمریکا، غرب و متحدان منطقه ای خود توانسته فجایع بزرگی در این کشور رقم بزند. از این رو "مشرق" با انتشار سلسله گزارش هایی به نحوه شکل گیری و دوام این گروه در منطقه و از جمله سوریه پرداخته است.

در بخش‌های پیشین (اول و دوم) گفته شد که جبهه النصرة الگوی بعضی از تشکیلات تکفیری و زائیده القاعده و حامل افکار آن است.


 بسیاری معتقدند تشکیلات القاعده، جبهه‌ای واحد است. حال آنکه حقیقت چیز دیگری است. منبعی خاص فاش کرده است که اسامه بن لادن با درک اینکه آمریکا حتماً به افغانستان حمله خواهد کرد با طالبان متحد شد اما دسیسه‌ای بزرگ تشکیلات وی را از هم گسیخت و به گروه‌هایی کوچکتر از جمله" جند الشام" و" جبهة النصرة" و " فتح الاسلام" و القاعده غرب جهان عرب و القاعده عراق و... تقسیم کرد.

این ماجرا در زمان بیل کلینتون آغاز شد، چرا که یکی از تشکیلات وابسته به اخوان المسلمون مصر با همکاری موساد و اطلاع قبلی سیا، سفارت آمریکا در نایروبی و دار السلام را هدف قرار داد. در پی این اقدام، آمریکا با متهم نمودن القاعده، یک مرکز دارویی در سودان و چندین نقطه در افغانستان را مورد هدف قرار داد و روابط خود با طالبان و القاعده را قطع نمود. از همین رو طالبان به بن لادن گوشزد نمود که آمریکا در اندیشه حمله به افغانستان بوده و دستیابی به توافق در خصوص خط انتقال انرژی از ترکمنستان به پاکستان از طریق افغانستان دشوار به نظر می‌رسد.
بن لادن تلاش کرد تا نیروهای القاعده که جنگ چچن را پشت سر گذاشته و همچنان در یوگسلاوی سابق مبارزه می‌کردند را سرو سامان بخشد. در همین راستا حامیان وی در عربستان خبری را منتشر کردند مبنی بر اینکه لشکر آزاد سازی قدس در افغانستان فعال و تلاش برای جذب بیشتر جوانان آغاز شده است.



این بار دعوت علنی به پیکار ممنوع بود و افسران اطلاعاتی آمریکا،  مخفیانه با همکاری اطلاعات قطر و افسرانی از اطلاعات عربستان بر این کار نظارت می‌کردند. چرا که خاندان حاکم در عربستان به دو دسته تقسیم شده بودند: کبوتران خاضع و تسلیم در برابر آمریکا و عقابان مقاوم که به منظور به رسمیت شناختن خود به عنوان نظامی قانونی و الگو برای دولت‌های خلیج فارس از خواسته‌های طالبان حمایت می‌کردند و عدم به رسمیت شناختن طالبان از جانب آمریکا به دلیل حفظ خط انتقال نفت را سرآغاز رویگردانی از خاندان حاکم در خلیج فارس به شمار می‌آوردند.

جذب نیرو برای لشکر موسوم به آزادسازی قدس به رهبری اسامه بن لادن کاملاً مخفیانه و با اطلاع بخشی از خاندان حاکم و سازمان اطلاعات آمریکا در عربستان در جریان بود. هدف از این کار جلوگیری از پنهان نگه داشتن پایگاه‌های القاعده بود که توسط نیروهای داوطلب جدید فاش می‌شد. بعضی از این افراد قبل از آنکه سلاح به دست گیرند و یک هفته و تقریباً یک ماه را در مراکز آموزشی القاعده سپری نمایند، به اسارت آمریکائیها درآمدند و 6 سال را در گوانتانامو سپری کردند.

واقعیت این است که جذب نیرو، تنها خدعه‌ای برای از بین بردن پایگاه‌های القاعده بود که از افغانستان و مناطق قبایلی پاکستان خارج نشده بودند. یک سال بعد از آخرین گفتگوهای آمریکا و طالبان، بن لادن با ایمن الظواهری در سودان دیدار کرد و ظواهری و "جنبش اخوانی جهاد" به القاعده پیوست. باید گفت که ورود اخوان المسلمون به حلقه القاعده به مثابه ورود موریانه به چوب بود که آن را کاملاً متلاشی کرد. بدین شکل آمریکا توانست قبل از آغاز جنگ، با همکاری اخوان المسلمون و سازمان اطلاعات اردن، قطر و عربستان القاعده را متلاشی کند.


طراحی و اجرای حمله به سفارت آمریکا در نایروبی و دار السلام و هجوم به ناو شکن آمریکا در یمن نه توسط القاعده که توسط الظواهری و موساد شکل گرفت. هدف اصلی این عملیات، موفقیت الظواهری در جلب اعتماد بن لادن بود.

سرانجام ظواهری اعتماد بن لادن به خود را جلب کرد و توانست وی را با طرح خود مبنی بر توسعه دامنه درگیری با آمریکا در تمامی عرصه‌ها همراه سازد. با آغاز عملیات گسترده رسانه‌ای آمریکا در بزرگنمایی القاعده، الظواهری فرماندهان القاعده را به خارج از افغانستان منتقل نمود. این اقدام در شرایطی صورت می‌گرفت که سیا و موساد، توسط اخوان المسلمین و اطلاعات عربستان، قطر و اردن از داخل، تشکیلات القاعده را متزلزل و بازسازی می‌نمودند. بدین شکل به بهانه مبارزه با القاعده که در افغانستان متلاشی شده بود حمله به این کشور آغاز شد.
 جای بسی تعجب است که طالبان به بن لادن درباره حمله آمریکا هشدار داد و چون این کشور حمله را آغاز نمود بعضی از رهبران طالبان بیان داشتند که این گروه به ابزاری برای ایالات متحده تبدیل شده و در عین حال تسلیم نشدند و هیچ یک از عناصر القاعده را به دشمن تحویل ندادند.
شگفت انگیزتر آنکه برادر ایمن الظواهری بعد از کشته شدن بن لادن و آغاز عملیات جبهة النصرة در سوریه، آتش بس طولانی مدت با آمریکائیها را پیشنهاد داد.

بدین ترتیب آمریکا که از القاعده و طالبان در جریان مبارزه با شوروی در افغانستان حمایت می‌کرد هنگامی که احساس نمود نفوذ شرکت‌هایش در آسیای میانه از طریق خاک افغانستان به خطر افتاده است با آنها وارد جنگ شد.


آمریکائیها توانستند قبل از ورود به جنگ، القاعده را متلاشی و به شاخه‌هایی کوچکتر و قابل هضم که فرماندهان آن‌ها را ایمن الظواهری تعیین می‌کرد، تقسیم نمایند. در سال 2001م شکل‌گیری شاخه‌های نرم‌تر آغاز شد و بخش اعظمی از آن برای ایجاد تفرقه در عراق، راهی این کشور شدند. یکی از این شاخه‌ها با نام "جند الشام" توسط آمریکا شکل گرفت تا بعد از نابودی حزب الله و براندازی دولت سوریه به نقش آفرینی بپردازد.
طرح براندازی دولت سوریه در سال 2006م و بعد از تجاوز به لبنان آغاز شد. در پی ناکامی رژیم صهیونیستی در حمله به لبنان نه تنها این طرح آمریکا شکست خورد بلکه جند الشام نیز از چشم مردم افتاد.

در سال 2006م نام این گروه به جبهة النصرة تغییر یافت ولی اعلام رسمی آن به تعویق افتاد و تشکیل شاخه‌های کوچکتر که با آغاز بحران سوریه سر برآوردند، استمرار یافت. این شاخه‌ها، انفجارهایی را در دستورکار خود قرار دادند که اکثر دستگاه‌هایی اطلاعاتی منطقه را با مشکل مواجه ساخت. از جمله این انفجارها حمله به ستاد مدیریت بحران سوریه و وزارت کشور بود.

جبهة النصرة در سوریه روشی کاملاً متفاوت از شاخه مشابه آن در عراق، به هنگام حمله آمریکا اتخاذ نمود ضمن آنکه سلفی‌های اردن بعد از کشته شدن زرقاوی در عراق مسئولیت این جبهه را بر عهده گرفت.

قسمت چهارم : چرا اکثر فرماندهان جبهة النصرة اردنی هستند؟

کسی نمی‌داند نام اصلی "ابو محمد الجولانی" سرکرده "جبهة النصرة لأهل الشام" چیست ولی "ایمن الظواهری" رئیس شبکه القاعده بنا به خواسته آمریکا اصرار داشته که فرماندهان این گروه اردنی باشند.

گروه بین‌الملل مشرق--
جبهة النصرة از مهمترین گروهای ضد نظام بشار اسد به شمار آمده که با حمایت های تسلیحاتی آمریکا، غرب و متحدان منطقه ای خود توانسته فجایع بزرگی در این کشور رقم بزند. از این رو "مشرق" با انتشار سلسله گزارش هایی به نحوه شکل گیری و دوام این گروه در منطقه و از جمله سوریه پرداخته است.


یک منبع آگاه می گوید به اسامه بن لادن لقب شیخ داده و الظواهری را مزدور آمریکا معرفی کرده است. این منبع با اشاره به اینکه بن لادن قبل از گرفتار آمدن در دام نیرنگ الظواهری واقعاً درصدد تجهیز لشکر آزادی قدس بوده است؛ می‌افزاید: بن لادن مطالعاتی را در خصوص چگونگی ایجاد دولتی اسلامی انجام داد. امری که بعد از خروج شوروی از افغانستان دغدغه اصلی وی به شمار می‌رفت. او می‌دانست که نظم حاکم بر کشورهای حوزه خلیج فارس نشأت گرفته از نظم حاکم در دوران قرون وسطی بوده و عامل ایجاد آن استعمار اروپاست. این منبع با بیان اینکه این مسئله در تاریخ اسلام بی‌مانند بوده و هیچ ارتباطی با دین ندارد به این نکته اشاره می کند که نیرنگ اخوان المسلمین همه چیز از جمله گروه القاعده را از بین برد. در بخش سوم به این بحث پرداخته شد.

منبع مذکور در خصوص جبهة النصرة می‌گوید: الزرقاوی، ابوقعقاع را مأمور کرد تا در سوریه گروهی را به نام جند الشام تشکیل دهد. این گروه بعد از ترور "رفیق حریری" اعلام موجودیت کرد و حمله به سوریه را آغاز نمود. در پی شکست تجاوز به لبنان، سوری‌ها بیشتر به ماهیت این گروه پی بردند و سرکرده ‌آنها کشته شد. با از بین رفتن ابو قعقاع، کسانی که فکر می‌کردند این گروه به خط پایان خود رسیده است، ابومحمد جولانی اردنی را مأمور نمودند تا عناصر باقیمانده که توسط اطلاعات سوریه شناسایی نشده بود را ساماندهی کرده و در گروه دیگری به نام جبهة النصرة وارد سازند.

این منبع در پاسخ به اینکه آیا "ابو محمد الجولانی" سرکرده گروهک تروریستی جبهة النصرة از کسانی نیست که از جولان رانده شده، می‌گوید: اگر می‌بود باید می‌گفت: جولان را آزاد خواهیم کرد و آوارگان را باز خواهیم گرداند، اما جبهة النصرة اعلام کرده که جولان را آزاد نخواهد کرد چرا که ساکنان آن کافر هستند. این در حالی است که اغلب ساکنان جولان موحد به شمار می‌روند.

این منبع درباره هویت ابو محمد الجولانی می‌گوید: کسی نمی‌داند نام اصلی او چیست ولی الظواهری بنا به خواسته آمریکایی ها اصرار داشت فرماندهان این گروه اردنی باشند و هیچ سوری نباید به این مقام دست یابد. دلیل وی این بود که اگر یک سوری از این گروه فرار کند اسرار مهمی را در اختیار اطلاعات سوریه قرار خواهد داد، حال آنکه اگر یک اردنی فرار نماید، این شخص توسط اطلاعات اردن که با آمریکایی ها همکاری می کند بازگردانده می‌شود. این منبع معتقد است فرماندهان جبهة النصرة اردنی هستند و تلاش افسر اطلاعاتی اردن تنها انتقام از کسانی است القاعده را از بین بردند.

ابومصعب الزرقاوی 

این منبع همچنین در مورد "ابو مصعب الزرقاوی" فرمانده اردنی گروهک تروریستی القاعده عراقمی گوید: زرقاوی، مبارزی خطرناک اما در عین حال بی بهره از سیاست بود. آمریکایی‌ها برای نشان دادن حسن نیت خود در قبال ایران و سوریه وی را به قتل رساندند تا نشان دهند پایان تقسیم عراق و کشتار مردم این کشور و حفظ منافع انتخاباتی آن‌ها در صورتی عملی خواهد شد که حمله به نیروهای این کشور پایان پذیرد.

این منبع می‌افزاید: بعد از پیروزی حزب الله در جنگ 33روزه، ایران و سوریه تمام تلاش‌های خود را برای خروج اشغالگران از عراق به کار بستند. این تلاش‌ها نتیجه داد و سرانجام آمریکا موافقت نمود در چارچوب یک برنامه زمانی مشخص از این کشور خارج شود. آمریکایی ها در حین خروج، الزرقاوی را که عامل کشتار عراقی‌ها و تجزیه این کشور بود به قتل رساندند. بنا به گفته این منبع، گفتمان طایفه‌ای تا قبل از ورود «ظواهری و جهاد» به تشکیلات القاعده در ادبیات این گروه وجود نداشت.



این منبع تأکید می کند که گفتمان طایفه‌ای بخصوص با آغاز اشغال عراق و شانتاژ خبری گسترده شبکه الجزیره، افراد زیادی را فریفت. ما این موضوع را با خواهر یکی از مبارزان القاعده که توجه زیادی به ماهیت این گروه دارد مطرح کردیم. وی ضمن تأکید بر اینکه بن لادن سعی داشت بر اساس شرع دولتی اسلامی را تشکیل دهد، طائفه‌ای بودن گروه القاعده را رد کرد.

منبع مذکور همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا جبهة النصرة از تجربه عراق استفاده کرده و از گفتمان تکفیری خود کاسته و کمتر به کشتار مردم پرداخته و از هدف قرار دادن بقاع متبرکه دست برداشته است تا عراقی‌ها بنا به گزارش یکی از اعضای پیشین القاعده تشکیلاتی چون جنبش بیداری برای مقابله با این گروه تشکیل ندهند، بیان داشت: جبهة النصرة استراتژی خود را تغییر نمی‌دهد چون اعضای آن به این حقیقت پی خواهند برد، ضمن آنکه این جبهه در سوریه همان کاری را انجام می دهد که در عراق انجام می داد و تنها تفاوت در حوزه پوشش رسانه ای است چرا که در عراق، ارتش آمریکا در صحنه حضور داشت و می‌توانست اوضاع را کنترل نماید اما در سوریه، ارتش از بین نرفته و به همین خاطر عملیات این گروه رسانه‌ای نشده است.

این جبهه در حال حاضر به انهدام اماکن مقدس شمال حلب و بخصوص منطقه اعزاز مشغول بوده و به کشتار شهروندان شدت بخشیده و علاوه بر آنکه گفتمان طایفه‌ای خود را محدود نکرده به جامعه جهانی هم توجه نکرده است. چرا که واشنگتن و لندن کاملاً انفجارهایی را که این جبهه مسؤولیت آن را در سوریه به عهده گرفته است، رد کرده است.



در خصوص"ارتش آزاد" این منبع با لحنی تمسخرآمیز می ‌گوید: من اطلاعاتی در اختیار ندارم، اما بعید می‌دانم که چیزی به نام ارتش آزاد وجود داشته باشد، باید بگویم بعضی از افسران سوریه به ترکیه فرار کرده‌اند و در برخی از عملیات این جبهه شرکت کرده‌اند.

این منبع می‌افزاید: این استراتژی تازه‌ای نیست و من معتقدم جبهة النصرة به اعضای خود می‌گوید: به آنها دروغ نمی‌گوییم تا به ما در نابودی نظام سوریه کمک کنند. در حقیقت این یک ترفند آمریکایی است که گفته شود کسانی که در سوریه می‌جنگند نیروهای ارتش آزاد هستند. هدف این است که مشخص نشود واشنگتن حامی جبهة النصرة است. آنچه به طور قاطع می توان از آن سخن گفت اینکه از آغاز نبرد "جسر الشغور" تاکنون، جبهة النصرة و القاعده در سوریه عملیات نظامی انجام داده اند وعدم وجود اختلاف بین آنها چیزی جز نمایشی دروغین نیست.

در این باره وقتی به این منبع گفته شد که رسانه‌های سوریه نیز همین موضوع را بیان می‌کنند، پاسخ داد: من اخبار این رسانه‌ها را دنبال نمی‌کنم، اما خوب می دانم آنچه ارتش آزاد از آن سخن می گوید نبرد آزادسازی شهر "المیادین" در نزدیکی مرزهای عراق است. اگر چه تمامی نبردها به نام ارتش آزاد انجام شد و سخنگوی آن، رهبران سکولار اپوزیسیون بودند اما وقتی ارتش کلاسیک عقب نشست و ارتش آزاد وارد صحنه شد، قوانین جبهة النصرة به اجرا در آمد. افزون بر آنچه گفته شد ارتش آزاد، تنها در حوزه رسانه از آن سخن به میان آمد زیرا عملیات تروریستی در خاک سوریه، تنها توسط جبهة النصرة انجام شد.از همین رو من فکر می کنم ارتش آزاد در سوریه حضور نداشت و در ترکیه و در مرزهای این کشور با سوریه مستقر شده بود.

قسمت پنجم : اجنه شکنجه‌گر در زندان‌های مخفی آمریکا/ چرا جبهة النصرة کاری با فلسطین ندارد؟

چرا نیروهای القاعده و بخصوص جبهه النصرة در همه جای جهان به جز فلسطین فعالیت می‌کنند؟ از این مهم‌تر اینکه چرا مبارزانی از غزه محاصره شده و فلسطین راهی سوریه می شوند تا با تنها کشور عربی که در حال پیکار با رژیم صهیونیستی است مبارزه کنند؟ و ...

گروه بین‌الملل مشرق-- جبهة النصرة از مهم‌ترین گروهای ضد نظام بشار اسد به شمار آمده که با حمایت های تسلیحاتی آمریکا، غرب و متحدان منطقه ای خود توانسته فجایع بزرگی در این کشور رقم بزند. از این رو "مشرق" با انتشار سلسله گزارش‌هایی به نحوه شکل‌گیری و دوام این گروه در منطقه و از جمله سوریه پرداخته است.


منابعی که به این اطلاعات استناد کرده‌اند بدون آنکه خود بدانند از سیاست‌های مکارانه دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا پرده برداشته‌اند و پاسخ‌هایی را ارائه کرده‌اند که در این بخش و بخش‌های دیگر به تفصیل درباره آن سخن خواهیم گفت. قبل از پرداختن به جزئیات این مسئله که بسیاری از رسانه‌ها بر آن سرپوش گذاشته‌اند باید از چگونگی تقسیم القاعده به نیروهای مسلح کوچک‌تر سخن گفت. قبلاً گفته شد که آخرین گفت‌وگوهای آمریکا با طالبان و القاعده در سال 1999 میلادی در عربستان توسط جرج پوش پدر صورت گرفت که موضوع اصلی آن، خط انتقال انرژی از ترکمنستان به پاکستان از طریق افغانستان و در ادامه دستیابی به هدفی والاتر یعنی حضور در دریای مازندران بود.

آمریکایی‌ها 20 سال برای دستیابی به این هدف مبارزه کردند ولی تا به امروز موفق نشده‌اند. طالبان این موضوع را درک کرده است از همین رو شرط همراهی با این سیاست را به رسمیت شناختن خود در سطح بین‌الملل دانسته است. آمریکایی‌ها از پذیرش این موضوع خودداری کردند و به همین جهت طالبان به این"معامله یک طرفه" تن نداده است. این نشست بی‌نتیجه زمینه را برای آغاز حمله آمریکا به افغانستان توسط جرج بوش پسر و تیم جنگی چهار نفره از کارکنان شرکت‌های نفت و گاز فراهم کرد. اختلاف بین آمریکا و طالبان باعث ایجاد اختلافاتی بین خاندان حاکم در عربستان شد. آنچه به طور قطع نمی‌توان در مورد آن سخن گفت موضوع بن‌لادن است که در این طرح اقتصادی شریک بود. در بخش پیشین گفته شد که بن‌لادن از منافع شرکت‌های ویژه خود حمایت نکرد و به جای آن، از طالبان دفاع نمود.

بی‌نتیجه‌ماندن نشست آمریکایی‌ها با طالبان باعث شد تا محوری که در افغانستان با شوروی و دولت کمونیستی این کشور مبارزه می‌کرد، راه تجزیه را طی کند. در حقیقت آمریکایی‌ها گزینه جنگ را انتخاب کردند و خاندان آل سعود به دو دسته تقسیم شدند. برخی چون سعود الفیصل، وزیر خارجه این کشور نمی‌توانست خشم آمریکایی‌ها را تحمل کند و برخی نیز چون بندر بن‌سلطان، دوست نزدیک جرج بوش کاملاً با این طرح مخالفت کردند.

دلایل مخالفت عربستان، این بود که آمریکا با به رسمیت‌شناختن طالبان به عنوان دولت حاکم در افغانستان، در صدد رویگردانی از آل سعود است.

منابعی که ما در اختیار داریم حاکی از آن است که بن‌لادن طرف سوم این ماجرا بوده است. او از طرفی در پی ایجاد دولتی اسلامی بود و روش حکومتی آل سعود که الهام گرفته از اروپای قرون وسطی بود را رد می کرد و از طرفی شریک آمریکایی‌ها بود و در درجه سوم حامی طالبان بود. بر اساس آنچه گفته شد می‌توان نتیجه گرفت که همراهی بن‌لادن با طالبان باعث شد تا آمریکایی‌ها به کمک اخوان المسلمین، گروه القاعده را متلاشی و به دسته‌هایی کوچک‌تر و تحت نظارت مستقیم این کشور تقسیم نمایند. جالب توجه است که آمریکا، بنگاه خبر پراکنی عربستان را محدود و آن را با حجمی گسترده تر به قطر انتقال دادند. بدین شکل قطر، نه تنها به پایگاه آمریکائی‌ها در منطقه تبدیل شد که در تقسیم القاعده به دسته‌های کوچک‌تر نیز همراهی کرد.

تمام نیروهایی که از عربستان راهی پاکستان می‌شدند قبل از ورود به این کشور، عازم قطر و از آنجا به گوانتانامو و زندان‌های مخفی آمریکا منتقل می‌شدند تا مخالفان طرح‌های این کشور در عربستان در انزوا قرار گیرند. در همین راستا آمریکایی‌ها از اختلاف بین بن‌لادن و آل‌سعود استفاده کردند تا مخالفان خود در این کشور را به زانو در آورند. بدین منظور بمب گذاری‌ها در عربستان شروع شد و آمریکایی‌ها به کمک شبکه الجزیره، حمله رسانه‌ای به مقامات آل سعود را آغاز کردند. آنها ضمن زیر سؤال بردن حقوق بشر در عربستان، مستقیماً مقامات مخالف خود در عربستان را مورد هدف قرار دادند که از آن جمله می‌توان به شکست بندر بن‌سلطان در معامله "یمامه" اشار کرد. این اقدامات همچنان ادامه یافت تا اینکه مخالفان آمریکا در عربستان سر تسلیم فرود آوردند و با طرح کاخ سفید موافقت کردند.

در خصوص حمله به افغانستان باید گفت آمریکا تصمیم گرفت به گونه‌ای برنامه‌ریزی کند که در برنامه نظامی خود با مشکل مواجه نشود. آمریکایی‌ها توانستند به کمک شبکه پشتیبانی القاعده و مزدوران خود در این گروه و نیز گروه‌های تازه وارد، این جبهه را منحرف کنند. این در حالی بود که آنها در منحرف کردن طالبان کاملاً شکست خوردند. علت اصلی این امر گزارشی بود که دستگاه اطلاعاتی بیگانه به "حکمتیار" ارائه کرد. در این گزارش آمده بود که رجب طیب اردوغان که در برابر حکمتیار خضوع کرده، بر دستان وی بوسه می‌زند و نیرو به افغانستان اعزام می‌نماید مزدور دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکاست و در صورت حمله به افغانستان به واشنگتن کمک خواهد کرد. گذر زمان این حقیقت را به اثبات رساند چرا که با آغاز حمله آمریکا به افغانستان، حزب اردوغان در ترکیه به قدرت رسید و با ناتو در جنگ با این کشور همکاری نمود. بسیاری از نیروهای ترکیه در این جنگ کشته شدند، ولی ناتو هویت آنها را فاش نکرد. این اقدام ترکیه باعث شد تا طالبان در پی نابودی مزدوران واشنگتن باشد چرا که در گزارشی که به دست طالبان رسیده بود اسامی مزدوران آمریکا در این گروه دیده می‌شد. این در حالی است که منبعی که این گزارش را به طالبان ارائه کرد در قبال تجزیه گروه القاعده هیچ عکس‌العملی از خود نشان نداد. چرا که نمی‌دانست آمریکایی‌ها با زیرکی تمام، این گروه را به دسته‌های تروریستی کوچک‌تر و تحت نظارت مستقیم خود تقسیم خواهند کرد. به هر حال این امر باعث شد تا واشنگتن با تقسیم گروه القاعده به دسته‌های کوچک‌تر، آن را تقویت نماید. به این ترتیب کسانی که راهی قطر می‌شدند تا از آنجا به پاکستان بروند و به القاعده بپیوندند از زندان‌های مخفی آمریکا سر در می‌آوردند.

در این زندان‌ها اسرار زیادی نهفته است که نشان می‌دهد چگونه بسیاری از مجاهدین که قصد رفتن به فلسطین را داشتند عازم کشورهای عربی شدند تا به خدمت آمریکا درآیند.

تصادفی نبود که الظواهری و جورج بوش با هم متفق‌القول باشند. زیرا الظواهری که مدعی مبارزه با واشنگتن بود، این بار در پی پیکار با صلیبی‌ها بود، نه به دنبال جهاد با آمریکایی‌ها و ناتو. جرج بوش هم در حمله به افغانستان، از نبرد صلیبی سخن گفت. از همین جا بود که اهانت به اسلام و پیامبر(ص) در غرب آغاز شد و درک این امر تنها با اطلاع از شکنجه با "جن" در زندان‌های مخفی آمریکا میسر خواهد شد.

در بخش‌های آینده در مورد شکنجه با "جن" و تأسیس "جبهة النصره" سخن خواهیم گفت. این سؤال مطرح خواهد شد که آیا واقعاً شکنجه به کمک جن بوده است یا اینکه یک فناوری آمریکایی دخیل بوده است؟ این که چطور جن توانسته است مسیر القاعده‌ای‌ها را تغییر دهد حقایق ناشناخته‌ای است که از مکر و حیله آمریکایی‌ها خبر می‌دهد.

قسمت ششم : رابطه تروریست های جبهة النصرة با «جن» های گوانتانامو

جالب است جوانی که ادعا داشت توسط جن شکنجه شده است بعد از تغییر افکارش به شدت توسط خانواده‌اش کنترل شد. وی بارها سعی داشت به "جبهة النصرة" بپیوندد ولی یکی از نزدیکانش سعی کرد بدون استفاده از کمک پزشک پیامدهای زندان گوانتامو را از ذهن و رفتار وی خارج سازد.



گروه بین‌الملل مشرق-- جبهة النصرة از مهم‌ترین گروهای ضد نظام بشار اسد به شمار آمده که با حمایت های تسلیحاتی آمریکا، غرب و متحدان منطقه ای خود توانسته فجایع بزرگی در این کشور رقم بزند. از این رو "مشرق" با انتشار سلسله گزارش‌هایی به نحوه شکل‌گیری و دوام این گروه در منطقه و از جمله سوریه پرداخته است. یکی از زندانیان گوانتانامو می‌گوید با آغاز انتفاضه الاقصی در پی رفتن به فلسطین برآمدم. در یکی از مساجد عربستان که از جهاد سخن گفته می‌شد با گروهی که به زعم خود  برای حمایت از انتفاضه کمک جمع‌آوری می کرد، آشنا شدم. آنها به من گفتند افغانستان آزاد شده است و الان نوبت فلسطین است. من دریافتم که بن لادن، لشکر آزادسازی قدس را در افغانستان تاسیس کرده است از همین رو بدون هیچ شکی با هزینه شخصی خود راهی قطر شدم تا از آنجا به پاکستان و مناطق قبایلی بروم.

در این کشور آنگاه که برای رفتن به مراکز آموزشی واقع در افغانستان لحظه شماری می کردم برخی از ساکنان مرا ربودند و در نهایت از زندان گوانتانامو سر در آوردم. در این زندان دهها نیروی داوطلب دیگر نیز وجود داشتند و من چندین سال در آنجا ماندم. این شخص می‌افزاید: در زندان‌هایی که به سر بردم بسیار شکنجه شدم تا اینکه به گوانتانامو منتقل و به شکلی وحشیانه توسط جن مورد شکنجه واقع شدم!



این شخص در مورد جن زیاد صحبت کرد ولی وقتی از او در اینباره سوال کردیم خیلی متاثر شد. هدف ما این بود که از ماهیت و حقیقت این ترفند و نیرنگ آمریکایی‌ها که بسیار بحث برانگیز شده بود مطلع شویم ولی به نکته عجیب‌تری پی بردیم که ماهیت این نیرنگ را از یاد ما برد. به گفته این جوان کسی که وی را شکنجه داده خود پاپ بوده و بعد از رهایی از زندان تصویر او را از تلویزیون مشاهده نموده است و همچنان با دیدن این تصویر احساس ترس می‌کند.

یکی از نزدیکان این شخص می‌گفت وی قبل از ورود به زندان به این مسایل ایمان نداشت. به هر حال وی که بعد از خروج از گوانتانامو تمام افکارش تغییر کرده بود به وجود جن ایمان داشت و باور نداشت کسی در زندان جن را دیده باشد. جالب است که اقدام دستگاه اطلاعاتی امریکا مبنی بر شکنجه زندانیان با تکنولوژی های پیشرفته که تصویر جن را در ذهن تداعی می‌کند با تلاش‌های سازمان یافته در غرب برای اهانت به اسلام و پیامبر (ص) و نیز آغاز عملیات تروریستی بر ضد مسیحیان عراق که مهاجرت بسیاری از آنان را در پی داشته همزمان شده است.

روانشناسان و متخصصان حوزه رفتار شناسی بر این باورند که استفاده دستگاههای اطلاعاتی آمریکا از تکنولوژی‌هایی که شکنجه گر را جن و به شکل پاپ معرفی می‌کند باعث می شود تا شخصی که اندک ایمانی به عالم غیب و سحر داشته یا در کودکی چیزی در این زمینه آموخته است برای خود دشمنی شخصی متصور شود که رهایی از آن نیازمند درمانی طولانی‌مدت می‌باشد. آنها معتقدند این دشمن، به دشمن اصلی وی تبدیل خواهد شد.

کارشناسان بر این باورند که عناصر وابسته به دستگاههای اطلاعاتی آمریکا این افراد را زندانی و شکنجه می کنند تا به موج شیعه ستیزی دامن زنند و شیعه را بر اهل تسنن بشورانند. به اعتقاد این افراد، اقدام دستگاههای اطلاعاتی امریکا، ترفندی عجیب برای شستشوی مغزی بسیاری از تروریست هاست و باعث می‌شود تا مردان و زنان تروریست در اماکن عمومی، عملیات انتحاری انجام دهند.


یکی از منابع درباره این روش پلید دستگاههای اطلاعاتی آمریکا می‌گوید: برخی از عربستانی‌ها که وابسته به هیچ تشکیلاتی نیستند و برای دلالی به پاکستان می‌روند دستگیر و راهی گوانتانامو شده و به تروریست‌های حرفه‌ای تبدیل می‌شوند.

جالب است جوانی که ادعا داشت توسط جن شکنجه شده است بعد از تغییر افکارش به شدت توسط خانواده‌اش کنترل شد. وی بارها سعی داشت به "جبهة النصرة" بپیوندد ولی یکی از نزدیکانش سعی کرد بدون استفاده از کمک پزشک پیامدهای زندان گوانتامو را از ذهن و رفتار وی خارج سازد. وی توانست تا حدودی افکار تروریستی را از ذهن وی خارج کند، زیرا کسی که قبل از ورود به گوانتانامو در اندیشه مبارزه با صهیونیست‌ها بوده تا مدت زیادی به مبارزه با صلیبی‌ها می‌اندیشد و این همان چیزی است که جبهة النصرة و القاعده و جورج بوش پسر بدان توجه داشتند.

در خصوص جبهة النصرة گفته می‌شود این جبهه با ساماندهی گروه جند الشام" در سال 2008م شکل گرفت بسیاری از فرماندهان و نیروهای این جبهه بعد از شکست صهیونیست‌ها در حمله به غزه در زندان‌های مخفی آمریکا و دوستان هم پیمان آن چون قطر، ترکیه و عربستان شستشوی مغزی می شدند. منابع از آن حکایت دارند که زندان‌های عراق، لبنان، مصر و اردن به روش های دیگر برای همین هدف مورد استفاده قرار گرفتند. در تأیید این امر باید به فرار بسیاری از تروریست‌ها از زندان‌ها و رفتن آنها به سوریه اشاره کرد.


شایان ذکر است که پوتین در یک نشست مطبوعاتی درباره کسانی ‌که از زندان های آمریکا خارج و بعد از دفاع از منافع آمریکا دوباره به آنجا برمی‌گردند، گفت: در حال حاضر درب زندان گوانتانامو باز شده و زندانیان برای انجام فعالیت‌های تروریستی راهی سوریه شده‌اند. نباید فراموش کرد که آن شهروندان به حامیان خود ضربه خواهند زد. آن‌ها - نیروهای القاعده- نباید فراموش کنند که زندانی چون زندان گوانتانامو در کوبا برایشان ساخته خواهد شد. بار دیگر تأکید می‌کنم که این سیاست عملی‌ خواهد شد و پیامدهای وخیمی در بر خواهد داشت.

به نظر می رسد گفته یکی از زندانیان سابق گوانتانامو مؤید این گفته پوتین باشد و از این حقیقت پرده بردارد که چرا عده‌ای برای حفظ منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی مبارزه می‌کنند و دوباره به زندان‌هایشان بر می‌گردند.

مهمتر از آنچه گفته شد باید به همزمانی سخن گفتن از یهودیت اسرائیل و آغاز عملیات اهانت به اسلام و تشویق افراط گرایی و دامن زدن به اختلافات طایفه‌ای اشاره کرد. اگر چه آمریکا در مقوله انتقال گاز که بدان اشاره شد، منافع خود را جستجو می کند اما مهمتر از آن حمایت از رژیم صهیونیستی مورد توجه است، رژیمی که در پی تقسیم منطقه به دولت‌های کوچک طایفه‌ای و توجیه اخراج بیشتر ساکنان فلسطین است. جالب است که ترفند آمریکا عیان است ولی ما غالباً متوجه نمی شویم.


جورج بوش بدین جهت از نبرد صلیبی سخن گفت که دین ستیزی را در منطقه رواج دهد و کاریکاتورهای اهانت آمیز در غرب تنها وسیله‌ای برای دامن زدن به افراط گرایی و دیگر ستیزی بود. افزون بر این، شکنجه زندانیان با "جن" جزئی از عملیات تغییر دشمن بشر و نهادینه کردن کینه قومیت‌ها در درون وی به شمار می رود. به طور قطع می‌توان گفت که تمامی شاخه‌های القاعده ابزاری آمریکایی برای اخراج مسیحی‌ها از خاورمیانه و تحریک اقلیت ها برای استقلال خواهی و تشکیل دولت‌های طائفه‌ای بود. همین اقدام را قبلاً انگلیسی‌ها برای تثبیت رژیم صهیونیستی و افکار وهابی در منطقه انجام دادند. این زندانی یکی از عناصری است که تحت فشار آمریکائی‌ها به مانند دیگر همگنان خود برای پیوستن به جبهة النصرة آماده شده است؛ اما چنانکه گفته شد نزدیکانش او را از انجام فعالیت های تروریستی بازداشتند.

قسمت هفتم : دام جنسی صهیونیست‌ها برای پیوستن به جبهة النصرة

مسؤولیت تأسیس جبهه تروریستی النصرة به واشنگتن، عربستان، قطر و ترکیه محدود نمی‌شود و رژیم صهیونیستی و سازمان‌های جاسوسی‌اش نیز نقش مهمی در این زمینه ایفا می‌کنند.

گروه بین‌الملل مشرق-- جبهة النصرة از مهم‌ترین گروهای ضد نظام بشار اسد به شمار آمده که با حمایت های تسلیحاتی آمریکا، غرب و متحدان منطقه ای خود توانسته فجایع بزرگی در این کشور رقم بزند. از این رو "مشرق" با انتشار سلسله گزارش‌هایی به نحوه شکل‌گیری و دوام این گروه در منطقه و از جمله سوریه پرداخته است.

واشنگتن عامل اصلی افراط‌گرایی و زندان‌های مخفی آن و مساجد عربستان سعودی مأمن افراطیون بوده است. جمع‌آوری عناصر افراطی البته تنها به واشنگتن، عربستان، قطر و ترکیه محدود نمی‌شود و باید گفت این رژیم صهیونیستی است که عناصر افراطی را پرورش داده، فرماندهان آنها را تعیین نموده و تصاویر عملیات گروه القاعده را در عراق، چچن و افغانستان منتشر نموده است.

 این رژیم به منظور تثبیت دولت یهودی اسرائیل و درگیر ساختن اعراب با یکدیگر، بیشترین استفاده را در ایجاد افراط گرایی در منطقه و سوق دادن اقلیت ها به سمت استقلال خواهی داشته است.

ماجرای دستگیری"ن"، مزدور این رژیم در لبنان که عامل شهادت برادرش شد یکی از مهمترین شواهد نقش رژیم صهیونیستی در تأسیس «جبهة النصرة» و گروه‌های افراطی بوده است.

 اعترافات این شخص و دیگر عناصر جبهة النصرة نشان می‌دهد که عناصری که مستقیماً با موساد در ارتباط هستند به طور مخفیانه اقدام به شناسایی افراد متدین می‌نمایند. این افراد با مشاهده فیلم‌‌های عملیات گروه القاعده بخصوص در عراق و تقویت حس تنفر نسبت به مسیحیان و شیعیان و دیگر اقلیت‌ها به خدمت موساد در می‌آیند و اعضا و فرماندهان جبهة النصرة می‌شوند.

در صورتی که مشخص شود این فرد به طور کورکورانه به جبهة النصرة وارد نمی‌شود، عوامل موساد با به دام انداختن وی در تله مسائل غیر اخلاقی به هدف خود دست می‌یابند. داستان مزدوری"ن" که در سایت شاخه نظامی گردان‌های جهاد اسلامی و دیگر سایت‌های فلسطینی منتشر شد، به خوبی نشان می‌دهد که موساد به طور مستقیم در فراهم آوردن نیرو برای جبهة النصرة مشارکت داشته است، چرا که این مزدور می گوید فیلم‌های غیر اخلاقی باعث شد برادرم را ترور کنم.

این فرد می‌گوید: مسئول من مدام فیلم عملیات‌های گروه القاعده در عراق، چچن و افغانستان را به من نشان می‌داد. اینها همان فیلم هایی است که جبهة النصرة با استفاده از آن به جذب نیرو برای انجام فعالیت تروریستی در سوریه اقدام می‌نمود و در مساجد عربستان و قطر پخش می‌شد و جریان سلفی اردن برای تغذیه این جبهه از آنها استفاده می‌نمود.


لیدر این فرد نتوانست وی را بفریبد تا کورکورانه در خدمت فرماندهان جبهة النصرة درآید، چرا که این فرد از خانواده مقاومت بود و تنها رژیم صهیونیستی را دشمن خود می‌دانست، از همین رو موساد سعی نمود به جای استفاده از فیلم‌های مذکور، از فیلم‌های غیر اخلاقی برای جذب وی به عنوان جاسوس استفاده نماید.

لیدر وی با معرفی یک فاحشه که برای موساد کار می‌کرد و ادعای اینکه خواهر اوست که با شوهرش اختلاف دارد، توانست او را بفریبد به این معنا که از وی خواست از این زن محافظت کند و با خوراندن یک معجون تحریک کننده میل جنسی به او، هر دو را با هم تنها گذاشت. با این اقدام،"ن" به طور علنی و بدون هیچ هزینه‌ای به خدمت موساد درآمد. موساد او را تهدید نمود که در صورت عدم همکاری فیلم مستهجن وی پخش می‌شود و کارش به جایی رسید که با نصب وسیله ردیاب بر روی خودروی برادرش که از نیروهای مقاومت بود و در اندیشه به اسارت بردن سربازان صهیونیست‌ها بود، زمینه شناسایی و انهدام خودرو وی توسط موشک‌های این رژیم را فراهم آورد.

پیگیری‌ها حاکی از آن است که موساد فعالانه در پی ایجاد جبهة النصرة بوده است و مواردی چون قضیه این مزدور به کرات و به اشکال مختلف به وقوع پیوسته است. به این معنا که موساد عده‌ای را به کمک فیلم‌های عملیات طالبان فریفته و به خدمت فرماندهان جبهة النصرة در آورده است. در این میان افرادی که با این روش جذب نشده‌اند با فیلم‌های غیراخلاقی فریفته‌شده و به جاسوسان این رژیم و فرماندهان جبهه مذکور تبدیل شده‌اند.


در این باره باید به "رائد گوری" 27 ساله اشاره کرد. وی که عامل نصب پرچم رژیم صهیونیستی در حمص می‌باشد از همان آغاز حوادث به عنوان فرمانده تروریست‌ها در "بابا عمرو" انتخاب شد. منابع حاکی از آن است که وی هنوز در حمص متواری است و نیروهای امنیتی سوریه خواهان به اسارت گرفتن وی هستند. رفتار وی نشان می‌دهد که از افرادی می‌باشد که در تله شهوت گرفتار آمده است. اطلاعاتی که جهینه نیوز در حمص بدان دست یافته، حاکی از آن است که گوری به هنگام سیطره بر بابا عمرو، هر شب را حداقل با چهار زن سپری می‌کرده است. گفته می شود وی با ربودن زنی از شوهرش و طلاق وی، او را به زنی گرفته و پس از یک هفته طلاق داده است.

جوانی دیگر به نام "محمد ادریس" مفتی جبهة النصرة و صاحب فتوای مشهور «هر سرباز و افسر ارتش سوریه که به اسارت گرفته می‌شود باید بدنش به شش قطعه تقسیم شود.» نیز به حب شهوت معروف است و منابع از آن حکایت دارد که موساد پس از آنکه نتوانست وی را با فیلم‌های عملیات طالبان بفریبد، از فیلم‌های غیر اخلاقی استفاده نمود. این شخص در پی عملیات پاکسازی ارتش سوریه زخمی شد و نیروهای امنیتی سوریه با هدف دستیابی به اطلاعاتش سعی کردند وی را از مرگ نجات دهند، ولی موفق نشدند.


تحقیقات نشان می دهد که داستان "ن" برای بسیاری از افراد دیگر اتفاق افتاده است. به این معنا که یکی از مأموران موساد آنها را به عضویت جبهة النصرة و دیگر گروه‌های مسلح که بعداً به این جبهه پیوستند، درآورده و در نهایت خودش از سوریه گریخت. در بخش‌های دیگر بیشتر درباره چگونگی جذب این نیروها سخن خواهیم گفت و روشن خواهد شد که چگونه عملیات ارتش آزاد به پیروزی جبهة النصرة منجر شد و خود این ارتش ناشناخته و مخفی باقی ماند؟

یا مهدی (ع)


پیامد های سهل انگاری در نماز!

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هر زن و مردی که در امر نماز سستی و سهل انگاری کند، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا کند.
عقیق: حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود: از پدرم رسول خدا(ص) درباره مردان و زنانی که در نمازشان سستی و سهل انگاری می کنند، سوال کردم. آن حضرت فرمودند: هر زن و مردی که در امر نماز سستی و سهل انگاری کند، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا کند:

۱ - خداوند برکت را از عمرش می گیرد. ۲ - خداوند، برکت را از رزق و روزی اش می گیرد. ۳ - خداوند سیمای صالحان را از چهره اش محو می کند. ۴ - هرکاری را که انجام دهد، بدون پاداش خواهد ماند.

۵ - برایش بهره ای از دعای صالحان نخواهد بود.۶ - دعایش مستجاب نخواهد شد. ۷ - ذلیل از دنیا خواهد رفت. ۸ - گرسنه جان خواهد داد.

۹ - تشنه کام خواهد مرد، به طوری که اگر با همه نهرهای دنیا آبش دهند، تشنگی اش برطرف نخواهد شد. ۱۰ - خداوند، فرشته ای را برمی گزیند تا او را در قبرش ناآرام کند. ۱۱ - قبرش را تنگ گرداند.

۱۲ - قبرش تاریک باشد. ۱۳ - خداوند فرشته ای را برمی گزیند تا او را به صورتش به زمین کشند، درحالی که خلایق به او بنگرند. ۱۴ - مورد محاسبه شدید قرار گیرد. ۱۵ - خداوند به او ننگرد و او را پاکیزه نگرداند و او را عذابی دردناک باشد.

يامين‌پور: جرم ما این بود که عریان بودن پادشاه را نشان دادیم

يامين‌پور: جرم ما این بود که عریان بودن پادشاه را نشان دادیم

وحيد يامين پور در صفحه شخصي خود در شبكه اجنماعي نوشت:

امیدوار بودم پیام دیشب رهبر انقلاب، زبان دراز شماتت کنندگان را ببندد؛ اما ظاهرا عصبانیت آنها بیش از تصور ماست. کار را به بددهنی و توهین به علما هم کشانده اند. 
 
اما چرا تقلب گفتمانی برخی اصولگرایان با مفهوم بی مبنای «صالح مقبول» چنین شکستی خورد؟ حتی عموم مردم می دانستند که با آمدن هاشمی یا نماینده ی او به انتخابات، رأی «معیشتی» و خاکستری مردم به سمت او خواهد رفت. آیا فهمیدن این مسأله کار سختی بود؟ و مگر قالیباف و ستادهایش پس از ثبت نام هاشمی در انتخابات برای دو روز کامل به کما نرفتند و مگر او به یکباره در موضع حمله به هاشمی درنیامد تا تمایزی قلابی میان خود و او درست کند؟!
 
آیا مشاوران قالیباف می خواستند از او برساخته ای خنثی و بی خاصیت بسازند که نه دل حزب الهی ها را به سمت خود بکشد و نه نظر معیشتی ها را جلب کند؟!
 
او از پیش باخته بود. تونل ها و بزرگراه های تهران نه برای امت حزب الله مهم بود و نه برای اصلاح طلبان مهمتر از مفاهیم پربسامدشان مانند آزادی ونه کافی برای جلب آراء معیشتی. که اگر غیراز این بود بعد از خارج شدن کلمه ی «گاز انبر» از دهان حسن روحانی، همه ی زحمات تبلیغاتی شان به باد نمی رفت.
 
مشاورانش می خواستند او برای حزب اللهی ها در اندازه ی جلیلی باشد و برای آراء معیشتی در اندازه ی هاشمی! به همین خاطر گاهی همزبان با رضایی و روحانی به سیاه نمایی رو می آورد و گاهی همزبان با حداد و جلیلی انقلابی گری میکرد! این ساده لوحی بود که تصور کنیم با خرج های ده ها میلیاردی می توان نقص های گفتمانی را ترمیم کرد و یک «برساخته ی رسانه ای» را بجای نسخه ی اصل جا زد.
 
اطرافیان قالیباف توقع داشتند بزرگانی چون ولایتی و حداد عادل با آن سرمایه ی فرهنگی و اعتبار داخلی و بین المللی بیایند و هرچه دارند را خرج او بکنند! خرج چه «چیز»ی؟ این «چیز» چیزی جز قدرت و ثروت بود؟ او در کانون قدرت و ثروت بود. یحتمل آنها که خواب این دو را می بینند راحت خام می شوند ولی آنانکه اهل تمیز نسخه های اصل از بدل هستند اعتبارشان را خرج پول و قدرت نمی کنند. فهمیدن این مطالب خیلی سخت بود؟ سخت نبود؛ به همین دلیل حتی حامیان او هم از اینکه آشکارا نامش را ببرند ابا داشتند. ولی اطرافیان و مشاوران از فرط تمامیت خواهی و انحصار طلبی چشم بر واقعیات بستند و بر طبل اختلاف کوبیدند.
 
چرا حتی به اندازه ی انگشتان یکدست نخبه ی دانشگاهی و دینی و گفتمانی حاضر نشدند در انتخابات از قالیباف حمایت کنند؟ چرا صفارهرندی هیچ نگفت؟ چرا پناهیان بلافاصله به تکذیب گرایشش به او پرداخت و پشت جلیلی ایستاد؟ چرا حتی یاران دیرین آقای شهردار نظیرفدایی و جمعیتش او را رها کردند و سعی کردند گرایش های گفتمانی شان را با حمایت از حداد و جلیلی ترمیم کنند؟ چرا مسوولین سابق ستادش یعنی زاکانی و نشریه اش، حدادو جلیلی را اصلح دانستند و هیچ سخنی از او به میان نیاوردند؟ چرا حتی کسانی مانند شریعتمداری، سلیمی نمین و جواد لاریجانی ترجیح دادند در لیست حامیان جلیلی دیده شوند تا قالیباف؟
 
اینها ربطی به پایداری یا علامه مصباح یزدی دارد؟ خیر؛ کمی تأمل می خواهد والبته اگر کینه توزی ها اجازه ی تامل بدهد.
 
حالا که انبوه رسانه ها و نظرسنجی و نظرسازی ها نتوانست برساخته ی رسانه ای قالیباف را «صالح مقبول» کند، زبان به شماتت کسانی می گشایند که عریان بودن پادشاه را نشان داده اند. ما از رای دادنمان به جلیلی پشیمان نیستیم. دست کم گفتمان اصیل انقلاب نماینده ی درخوری داشت. نماینده ای که برساخته ای رسانه ای نبود. ما دربرابر معیارهای روشن رهبری، تقلب گفتمانی نکردیم تا با تعبیر بی مبنای صالح مقبول، همه چیزمان بر باد نرود. همه ی شرکت کنندگان در انتخابات مأجورند ولی آنانکه امروز از فرط عصبانیت زبان شماتت بر حزب الله گشوده اند، عرض خود می برند و عقوبت آخرت می خرند.
 
پ ن1: بدترین کار در این شرایط شماتت همدیگر است. اما ظاهرا این جماعت مدعی نیت کرده اند که تمام عقده ها و کینه هایشان را سر رفقای ما خالی کنند. این نامردی است. نیتم از نوشت این متن همین بود...
 
پ ن2: کاش مشاوران قالیباف با او این کار را نمیکردند تا ذخیره ی انقلاب باقی بماند. قالیباف می توانست تا دست کم 6 دوره ی دیگر کاندیدای ریاست جمهوری باشد. اما...
 
پ ن3: کسانی که همچنان بخواهند زبان به شماتت دراز کنند و بی ادبی کنند بلاک می شوند

محرم می‌گفتند به جای نذری به زلزله‌زدگان کمک کنیم؛ الان به فکر شب یلدا خودشانند

محرم می‌گفتند به جای نذری به زلزله‌زدگان کمک کنیم؛ الان به فکر شب یلدا خودشانند
خبرنامه دانشجویان ایران:
از اول محرم، یک ژست خوشگلي! راه افتاده بود در این فضاي مجازي
که بجای نذری برای امام حسین علیه السلام، به زلزله زده ها کمک کنیم؛
به جای هیأت ...
محرم، به زلزله زده ها کمک کنیم؛
به جای صرف پول برای ساخت ضریح جدید امام حسین علیه السلام، به زلزله زده ها کمک کنیم!
...
بماند که زلزله زده ها هم آویخته بر عبای حسین علیه السلام هستند!

حالا محرم تمام شده و زلزله زده ها فراموش شده اند!!!
مدعیان به فکر مهمانیهای یلدا و استفاده صحیح و بهینه از تعطیلات در پیستهای اسکی یا سواحل خلیج فارس افتاده اند!
مدعیان محترم! بیاید یک کمپین بگذارید که هزینه ی یک ماه لوازم آرایشتون را خرج زلزله زده ها کنید؛
 هزینه ی چالوس رفتن و ویلا گرفتن را؛ هزینه ی کافی شاپ رفتن ها را ؛هزینه ی اسكي و اسب سواري را؛ یا سفرهاي دبي و انتاليا و را...
یک کمپین بگذارید که امسال پالتو و بوت نخریم و خرج زلزله زده ها کنیم!
اصلاً بیایید این دو ماه محرم و صفر، هزینه ی شارژ اینترنتتون را خرج زلزله زده ها کنید!
یا پول يك ماه بنزين ماشینتون كه تو خيابونها ميچرخيد را بدید و این یک ماه را با اتوبوس رفت و آمد کنید!
شب یلدا خرج نکنید و ولنتاین نگیرید و پارتی برگزار نکنید و خرج زلزله زده ها کنید!

باز هم لازمه مثال بزنیم که معلوم شه مشکل از وضعیت زلزله زده ها نیست و از شور و شعوری ست که حسین علیه السلام در جان مردم می ریزد و از آن می ترسید؟!!
و یک عده هم ظاهر زیبا و جذاب و بشر دوستانه ی! جملات شما را می بینند و باور می کنند و بهتون کمک می کنند در ترویج حرفاتون!
لم دادید کنار لپ تاپتون، کیک و قهوه تون را می خورید و برای اعتقادات مردمی نسخه می پیچید! مردمی که جان و مالشون را در راه حسین ابن علی علیه السلام می دهند؛ حتی ارمنی ها و زرتشتی ها!
حالا همه ی امورات اقتصادی و خرج و دخل و ... درست شده، مونده نذری های ملت برای محرم و صفر!
انگار همه فهمیدند که هر چه داریم، از محرم و صفر داریم؛ به هر بهانه ای بر محرممان تیر می زنند...
اما فراموش کرده اند فرمایش رسول خدا(ص) را که فرمودند:
 ان لقتل الحسين حرارة فى قلوب المؤمنين لا تبرد ابدا...
 همانا این محبت و این شور حسینی در قلوب مومنین هرگز خاموش نخواهد شد.
 

نشانه های از دمکراسی غربی امریکایی است یا توحش امریکایی غربی ؟؟؟؟؟؟؟؟

نشانه های از دمکراسی غربی امریکایی است یا توحش امریکایی غربی ؟؟؟؟؟؟؟؟

تصاویری تکان دهنده از قتل‌عام کودکان و زنان یک خانواده فلسطینی

تصاویری تکان دهنده از قتل‌عام کودکان و زنان یک خانواده فلسطینی

آنچه در زیر می‌بینید گوشه ای از جنایت صهیونیست ها در غزه است.


 

بی بی سی فارسی و جیگر


بچه معمولا وقتی از یکی خوشمان نمی آمد همه اش دنبال یک بهانه میگردنن که خودشون از اون سر تر نشون بدن و موقعه ای که یکی منافعشون در خطر بندازه طوری دنبال بهانه می گردن که طرف نیست و نابودش کنن حالا این بهونه در اثر مواقع خیلی بچه گونه است .قضیه این رسانه های مبتنی بر گردش آزاد اطلاعات هم همین شده است .
در روزهای اخیر یکی از بزرگترین رخدادهای سیاسی ایران و جهان یعنی برگزاری اجلاس سران غیر متعهد ها در تهران در جریان است اجلاسی که به گفته بسیاری از رسانه های داخلی و خارجی به جهت حضور متعدد کشورهای دنیا دومین اجلاس بعد از مجمع سازمان ملل می باشد .
دیروز رسانه به اصطلاح آزاد و بزرگ بی بی سی فارسی اخبار بسیار مهم را از ایران همزمان با برگزاری اجلاس مخابره کرد .
((جیگر ممنوع التصویر شد ))
این رسانه با پخش گزارشی به اطلاع تمام مخاطبان خود رساند که جیگر ممنوع التصویر شد و در گفتگو با کارشناس خود علل این کار را باز گو کرد .موجود عروسکی که خیلی ها اصلا نمی دونستن چی هست و کجا هست .
و در همین زمان هم هیچ گونه اخباری از اجلاس مهم تهران را پمخابره نکردند .رسانه ای که سطح آن در اطلاع رسانی و شخصیت رسانه ای خود این باشد که بجای پوشش اخبار اجلاس غیر متعد ها با این تعداد کشور اخبار عروسکی بنام جیگر را پوشش بدهد  مشخص و روشن است .
این حرکت این رسانه و چندین رسانه دیگر که قبل از برگزاری اجلاس به طور مفصل به بیان جزئیات آن برای حاشیه درست کردن می پرداختند ،یک پیام بسیار مهم دارد که اهداف این اجلاس به ثمر نشسته و جمهوری اسلامی ایران موفق و سربلند بوده است که اگر غیر از این بود حتما اخبار این رویداد را زیر پوشش قرار می دادند .تجربه ثابت کرده است که این گروه از رسانه ها شخصیت و شعور انعکاس موفقیت جمهوری اسلامی ایران  و هر کشوری که در راستای اهداف شوم خود نباشند را ندارد .


كدام فوتبال ؟كدام سينما ؟

بسمه تعالي

كدام فوتبال ؟كدام سينما ؟

وضعيت حال حاضر فوتبال ما شبيه وضعيت حال حاضر سينماي ما است .بازيكنان ميلياردي ،مغرور ،بي انگيزه ،بي تعصب به كشور و جامعه ،خوش سيما ،خوش تيپ ،فعال در بسياري ازميهمانيهاي مختلط ،تافته جدا بافته از مردم ،مرفه با پول بيت المال ،مبلغ قرار دادها هر سال بيشتر از پارسال ،فعاليت هر دو گروه اكثرا بي فايده و بي نتيجه براي كشور ،وضعيت مالي هر روز بهتر از ديروز ،

فوتبال سالهاست كه بدون كسب نتيجه خاص به گردش به دور خود ادامه ميدهد ،سينما هم بجز يك يا دو مورد خاص آنقدر به دور خود چرخيده كه سر و ته اش مشخص نيست .

نتيجه فرهنگي هر دو گروه چيزي جز ترويج مد و مد پرستي در جامعه نبوده است ،فوتباليستهاي با ماشينهاي آنچناني سر و وضع مشخص مروج كدام فرهنگ ايراني اسلامي در جامعه هستند؟ .هنرپيشه هاي با همان شكل و شمايل و حتي در بسياري از موارد آزادانه تر و بي توجه تر به مباني اعتقادي جامعه ،آيا جز مروج فرهنگ فاسد غرب وظيفه ديگري دارند ؟؟؟

آيا بايد هر سال ميلياردها تومان هزينه كرد كه فقط يك عده خاص يك كار بي نتيجه براي كشور انجام دهند،هزينه كرد كه فرهنگ مغاير فرهنگ جامعه را ترويج كنند ،هزينه كرد تا عده اي با اداي روشنفكري و تافته جدا بافته بودن نسل جوان ما در كدامين گرداب بي فرهنگي گرفتار كنند ؟

آيا اين فوتبال و اين سينما با اين هزينه گره اي از گره فرهنگي جامعه ما را باز خواهد كرد ؟

اوج ابتذال در سینمای ایران + تصاویر

بی شک نمایش رفتارهای زناشویی هر چند به صورت ناقص، نوعی سکس پنهان تلقی می شود و در فیلم «مردان مریخی، زنان ونوسی»، به کرات چنین رفتارهایی به تصویر کشیده می شوند. مثلاً در اوایل فیلم، یکی از زنان به مرد می گوید «عزیزم امشب بیا پیش من. تخت را گرم کرده ام» و دیگری می گوید «بیا پیش من، آن لباسی که دوست داری را پوشیدم» و نظیر چنین مواردی به کرات در رفتارها و دیالوگ های فیلم به چشم می خورد.
به گزارش مشرق، شاید بتوان گفت آنچه تاکنون سبب ادامه حیات سینمای سخیف و مبتذل شده است، عدم تماشای آثار سینمایی توسط دلسوزان فرهنگی بوده است. اخیراً هم که برخی سایت های حزب الله به نقد فیم ها روی می آورند، توجه شان بیشتر معطوف به فیلم های قوی با محتوای بد می باشد و آثار سخیف مغفول مانده اند.
 فیلم «مردان مریخی، زنان ونوسی» چندی پیش در سینماهای کشور اکران شد.از داستان ضعیف، ایده تکراری، بازی‏های ضعیف و نکات ساختاری فیلم که بگذریم، نگاه ما بیشتر معطوف به محتوای فیلم است که می توان نکات زیر را ناظر به آن ذکر کرد.



در این اثر، شاهد صحنه‏ های فراوان از زنانی با آرایش غلیظ و حجابی نامناسب هستیم. کلوزآپ های فراوان از صورت زنان با آرایش غلیظ، بر حریم شکنی بیشتر این فیلم اذعان دارد. نیز صحنه‏ای که زنان به ترتیب در مقابل تور لیدر نشسته‏اند و دوربین با طمأنینه یک یک آنان را در حالتی که آرایش غلیظ و رفتارهای زننده‏ای دارند، نشان می‏دهد.


تعمد بیش از حد سازنده فیلم بر پوشش نامناسب زنان به کرات مشاهده می‏شود. اکثر مواقع، خانم‏هایی را می‏بینیم که گرچه پوششی بر روی سر خود دارند، اما این پوشش به گونه‏ای است که گردن و حتی گوش آنان نمایش داده می‏شود. اعطای مجوز به فیلمی با چنین سطح بی حجابی، البته بیانگر حقایقی در مورد صلاحیت وزارت ارشاد در دعواهای اخیر می باشد. حتی در صحنه‏ای، یکی از دوستان سیمین، آرزو و عقده پوشیدن لباس نامناسب بر سر مزار پدر خود را با بیان نوع لباس (دکلته) به زبان می‏آورد.


از حجاب زنان که بگذریم، رفتارهای سبک و همراه با ناز و عشوه‏شان هم پرده عفاف را می‏درد. فی الواقع نوعی تعمد کارگردان برای به تصویر کشیدن این ناز و اداها قابل فهم است.. نمایش صحنه اسکی زنان با لباس‏های کوتاه و  حتی همراه با آهنگ هم از نکات دیگر است. واقعا حذف این صحنه‏ها چه لطمه‏ای به ساختار ضعیف فیلم وارد می‏کرد و از آنطرف چه هدفی برای قرار دادن آنها در فیلم می توان متصور شد؟

روابط آزاد محرم و نامحرم در این فیلم به راحتی به تصویر کشیده می شود. گویی اصلاً مقوله‏ای به نام «حریم زن و مرد» وجود ندارد. رفتار زنان در سفر اروپا با تورلیدر، نمونه ای از این حریم شکنی است. چند زن به همراه یک مرد به عنوان تورلیدر به سفر اروپا می‏روند و کاملاً آزاد و صمیمی با وی تعامل می‏کنند.

در صحنه‏ای از فیلم به بهانه مراسم عروسی (که مختلط هم می باشد) شاهد پخش آهنگ تند به همراه اشعار نامناسب و رقص هستیم. حتی در صحنه‏ای، عروس در کنار مردان ایستاده و با تماشای رقص آنان کف می‏زند. زن و مرد نامحرم در کنار یکدیگر به رقص و آواز مشغول هستند. البته خوشبختانه سازنده فیلم، تنها اجازه نمایش رقص مردان را داشته است که معلوم نیست بر مبنای حکم کدام مجتهد توسط مسئولین ارشاد حلال دانسته شده؟

نکته دیگر در این فیلم، تضعیف بنیان خانواده می باشد. نمایش زورگویی ‏های سیمین و القاء این مطلب که تمام زندگی‏ها همین است، بر تضعیف بنیان خانواده موثر است. این گونه نمایش‏ها بی تردید از شوق و علاقه به ازدواج  و تشکیل خانواده خواهد کاست. کارگردان بجای آنکه روابط صحیح خانوادگی را نشان دهد و به این وسیله به  اصلاح رفتارهای غلط خانوادگی کمک کند، با نمایش زنی زورگو و سلطه‏جو و عمومیت دادن این خلق و خو به تمام زنان، سعی در القای این مطلب دارد که ازدواج و تشکیل خانواده، جز دردسر چیزی برای مردان ندارد. بی ‏تردید این گونه فیلم‏ها بیش از هر چیز به ضرر خود زنان است.



در بخش دیگری از فیلم، شاهد مخالفت سیمین با بچه ‏دار شدن هستیم. وی بچه ‏دار شدن را در تنافی با فعالیت مستمر اجتماعی می‏داند. جالب این است که سیمین فعالیت اجتماعی‏ای جز مهمانی و سفر به اروپا ندارد. حقیقتاً این شکل، الگوسازی از زن مسلمان ایرانی و تخریب نقش مادری و همسری وی به سود چه کسانی است؟

در طول فیلم دو مرد با یکدیگر مقایسه می‏ شوند، دو دوست که یکی مجرد است و بر تجرد خود تاکید و تشویق دارد و هیچ مشکلی در زندگی ندارد و دیگری متاهل است و دائماً با مشکلات گریبانگیر. مشکلات وی هم همگی ناشی از زندگی متأهلی است. تحمل زنانی که هر کاری انجام می‏دهند تا دل همسر خود را بدست آورند هم مشکل نشان داده ‏می‏شود و این یعنی هر چند هم همسرانت تو را بخواهند، باز تجرد به مراتب بهتر و عالیتر است. در نهایت، مرد متاهل از دست هر دو زن خود فرار می‏کند و به آغوش دوست مجردش باز می‏گردد.

 بی شک نمایش رفتارهای زناشویی هر چند به صورت ناقص، نوعی سکس پنهان تلقی می شود و در این فیلم، به کرات چنین رفتارهایی به تصویر کشیده می شوند.

نهایتاً اگر هم بپذیریم سازندگان این فیلم قصد داشتند روابط خوب خانوادگی را به نمایش بگذارند، از کارکردهای پنهان فیلم که همان عادی سازی روابط محرم و نامحرم، نمایش سکس و ... است، غفلت شده است. در ضمن اگر تمایل داریم روابط صمیمی زن و شوهر را به بهانه اینکه در متن فیلم محرم هستند نشان دهیم، چرا رفتارهای دیگرشان را نمایش ندهیم؟ آیا روابط صمیمی، تنها منحصر در روابط جنسی است؟


با نیم نگاهی به سینما، تلویزیون و رسانه‏ های ایران، شاهد افول گام به گام از اصول و ارزش ها هستیم. اگر سابقا در فیلم‏ها شاهد مهمانی مختلط بودیم، امروز به راحتی عروسی مختلط به تصویر کشیده می شود.  اگر سالیان گذشته، نمایش رقص مردان و حتی پخش آهنگ‏های تند روا نبود، امروزه این نوع رفتارها را به کرات مشاهده می‏کنیم، آنقدر که دیگر برایمان عادی شده، تا آنجا که رسانه‏های جمهوری اسلامی خود نیمچه ماهواره‏هایی شده‏اند که به قول آن بنده خدا «مردم را از فارسی وان بی نیاز کرده اند!»

نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت اینکه اقدامات با دقت و منسجم جوانان انقلابی و نیروهای متدین قطعا بر روال کنونی سینما و تلویزیون تاثیرگذار است. نگاهی به اخبار چندین ماه گذشته در حوزه سینما و تلویزیون، این حقیقت را ثابت می‏کند. از توقف سریال تا ثریا تا عدم اکران فیلم گشت ارشاد در بسیاری سالن‏ها و اخیرا نیز تغییر رویه برنامه هفت. هفته قبل ما شنونده حرف هایی از هفت بودیم که سال‏ها از تریبون رسمی جمهوری اسلامی نشنیده بودیم. حرف‏هایی از جنس فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی. دیشب شاهد حضور مهمانانی با سبک و سیاق جدید بودیم و این تغییر نیست مگر حاصل استقامت و تحرک به موقع نیروهای ارزشی.

فیلم‌های ضد ایرانی جدید هالیوود را بشناسید + عکس

خبرگزاری فارس: در زمانی که دشمنی‌های غرب با جمهوری‌ اسلامی ایران به اوج خود رسیده، هالیوود نیز بیکار ننشسته و هم‌اکنون به طور همزمان در حال ساخت چند پروژه ضد ایرانی است.

خبرگزاری فارس: فیلم‌های ضد ایرانی جدید هالیوود را بشناسید + عکس

به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، در حالی که در گذشته دشمنان با توپ و تانک به مبارزه با هم می‌رفتند، امروزه در عصر ارتباطات، رسانه بالاخص سینما و تلویزیون به ابزاری نرم برای رسیدن به اهداف دشمن‌ستیزانه تبدیل شده است.

کشور آمریکا نیز به عنوان کشوری که پیشرفته‌ترین ابزار‌های ساخت فیلم را در اختیار دارد، برای رسیدن به اهداف جنگ‌طلبانه خود، تاکنون کمک‌های بسیاری از این تکنولوژی‌ها گرفته؛ آنچنان‌که اخیرا حداقل سه پروژه سینمایی و تلویزیونی علیه جمهوری اسلامی ایران در آمریکا در دست ساخت است.

 

* فیلم سینمایی «آرگو» (سفینه) با موضوع تسخیر لانه جاسوسی

 

فیلم «آرگو» به کارگردانی «بن‌افلک» محصول کمپانی صهیونیستی «برادران وارنر» است که فیلم ضد ایرانی «300» را در کارنامه کاری خود دارد.

 

کمپانی برادران وارنر

 

از یک سال پیش خبرهایی مبنی بر ساخت فیلمی جدید تحت عنوان «آرگو» (سفینه) به کارگردانی «بن‌افلک» منتشر شد که به دلیل موضوع آن که روایتی تاریخی از واقعه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران بود، جنجال زیادی به پا کرد و بسیاری منتظرند تا ببیند آنچه که بر پرده می‌رود مرور گوشه‌ای از تاریخ فراموش‌ناشدنی ایران است یا تحریف این تاریخ؟

 

بن‌افلک سازنده فیلم ضد ایرانی آرگو
بن‌‌افلک در یکی از صحنه‌های فیلم «آرگو»

 

شاید برای قضاوت درباره این فیلم، بهتر باشد که تا 14 اکتبر (12 مهر) صبر کنیم.

فیلم سینمایی «آرگو» درباره وقایع گروگان‌گیری سال ١٩٧٩ در کنسولگری ایالات متحده آمریکا در تهران با بازی و کارگردانی «بن‌افلک» است که پیش از این فیلم «شهر»، نامزد جایزه اسکار، از او به نمایش درآمده است.

 

صحنه‌ای از فیلم آرگو
بن‌افلک در نقش تونی مندز در فیلم آرگو

این فیلم در واشنگتن، لس‌آنجلس، ترکیه (استانبول) جلوی دوربین رفته و ‌بازیگرانی چون «آلن آرکین»، «جان گودمن» و «برایان کرنستون» در آن ایفای نقش کرده‌اند؛ البته بازیگران آماتور ایرانی و یکی از بازیگران ایرانی یک سریال‌ معروف تلویزیونی نیز در این فیلم حضور دارند.

مدت‌ها پیش از شروع ساخت فیلم «آرگو»، دست‌اندرکاران این فیلم از جمله خود بن‌افلک، از نزدیک با آژانس‌های ویژه برای یافتن بازیگران ایرانی مناسب نقش‌های مختلف این فیلم همکاری داشته‌اند.

پروسه یافتن بازیگران ایرانی،‌ با تبلیغات وسیع در نشریات و رسانه‌های فارسی‌زبان ایرانی لس‌آنجلس ادامه یافت که در این میان عده‌ای زیادی نیز برای بازی در این فیلم ابراز علاقه کردند که در نهایت چند نفر ایرانی و عرب‌تبار برای بازی در نقش‌های فرعی انتخاب شدند.

 

فرشاد فرهت بازیگر ایرانی‌الاصل هالیوود در نقش یکی از نیروهای سپاه در فیلم آرگو

«بن‌افلک» نیز در این فیلم نقش «تونی مندز» مامور کارکشته سابق سازمان سیا را بازی می‌کند که ماموریت می‌یابد از آمریکا به تهران سفر کند و 6 آمریکایی که توانسته‌اند در جریان تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام فرار کنند و در خانه سفیر کانادا در تهران مخفی شوند را از تهران خارج کند.

فیلمنامه «آرگو» بر اساس مقاله‌ای به قلم «جاشوآ بیرمن» با عنوان «چگونه سازمان جاسوسی آمریکا از یک حقه علمی – تخیلی برای نجات آمریکایی‌ها از تهران استفاده کرد» که در سال ٢٠٠٧ در نشریه آمریکایی «ویرد» به چاپ رسیده نوشته شده است.

گفته می‌شود این فیلمنامه را «کریس تریو» با همکاری «جورج کلونی» نوشته است.

«کلونی» بازیگر هالیوودی برنده اسکاری است که فیلم ضد اسلامی «سیریانا» را در کارنامه کاری خود دارد.

و البته کمپانی سازنده این فیلم، کمپانی صهیونیستی «برادران وارنر» است که فیلم ضدایرانی «300» را با بودجه‌ای کلان در کارنامه کار خود دارد.

این کمپانی یکی از بزرگ‌ترین تهیه‌کنندگان فیلم و برنامه‌های تلویزیونی جهان است که در سال 1918 توسط مهاجران یهودی لهستانی به آمریکا تأسیس شده و سومین استودیوی فیلم‌سازی قدیمی آمریکا بعد از پارامونت پیکچرز (1912) و یونیورسال استودیوز (1912) است.

 

* فیلم تلویزیونی «زمانی برای خیانت» با موضوع فردی سپاهی که جاسوس سیا بود

 

ساخت فیلمی ضد ایرانی براساس کتاب «زمانی برای خیانت» به کارگردانی «ویلیام بالدوین»

این سریال تلویزیونی بر اساس کتاب «زمانی برای خیانت» نوشته «رضا کهلیلی» که دو سال پیش در آمریکا منتشر شد، در دست ساخت است.

«زمانی برای خیانت» خاطرات نویسنده کتاب است که موضوع آن درباره جوان ایرانی است که برای تحصیل به آمریکا سفر می‌کند و با امید آنکه بتواند برای جامعه خود فرد مفیدی باشد به ایران بازمی‌گردد ولی انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته و این ایران با آنچه که او در تصوراتش داشته زمین تا آسمان فرق می‌کند، بنابراین او ناامید بار دیگر به آمریکا بازمی‌گردد و آنجا با سازمان سیا مرتبط می‌شود و بار دیگر به عنوان جاسوس این سازمان به ایران بازمی‌گردد و در سپاه پاسداران مشغول به کار می‌شود.

 

رضا کهلیلی، نویسنده کتاب زمانی برای خیانت اکتبر 2010 در کنار میشل بکمن نامزد بنیادگرای مسیحی حزب‌جمهوری‌خواه آمریکا

 

این پروژه یک مینی سریال 4 الی 5 ساعته است که کارگردانی آن را «ویلیام بالدوین»، بازیگر و فیلمساز هالیوودی به عهده دارد و «وارن کوهلر» آن را تهیه‌کنندگی می‌کند.

جزئیات بیشتر این سریال تلویزیونی هنوز منتشر نشده است.

 

* فیلم سینمایی «300: نبرد آرتمیشیا»، قسمت دوم از فیلم ضد ایرانی «300» با موضوع نبرد خشایارشاه با سپاه یونان

قسمت دوم از فیلم 300

 

فیلم سینمایی «نبرد آرتمیشیا» که در ادامه فیلم ضد ایرانی و جنجال برانگیز 300 ساخته می‌شود، قرار است سال 2013 میلادی به نمایش درآید.

جزئیاتی که در رابطه با این پروژه سینمایی منتشر شده بسیار اندک است ولی بر اساس سایت سینمایی آی‌.ام.‌دی‌.بی، «نوام مارو»، کارگردان اسرائیلی و کم‌سابقه هالیوودی، کارگردانی این پروژه سینمایی را بر عهده خواهد دارد.

 

نوام مارو، کارگردان اسرائیلی قسمت دوم فیلم ضد ایرانی 300

 

فیلمنامه این پروژه سینمایی را نیز «فرانک میلر» نویسنده قسمت اول از فیلم «300» که بیشتر شهرتش به خاطر فیلم سینمایی «شهر گناه» (سین سیتی) است، به رشته تحریر درآورده است.

 

قسمت دوم از فیلم سینمایی 300

«فرشاد فرهت»، بازیگر ایرانی‌الاصل هالیوود که اخیرا در فیلم ضد ایرانی «آرگو» (سفینه) نقش یکی از نیروهای سپاه پاسداران را بازی کرده، یکی از معدود بازیگران ایرانی این فیلم ضد ایرانی است.

 

فرشاد فرهت، بازیگر ایرانی‌الاصل هالیوود

 

به نظر می‌رسد که او نیز به سرانجام دیگر بازیگران ایرانی هالیوود دچار شده باشد.